در این مطلب انتشارات جنگل، به بهانهی چاپ کتاب 11/22/63 نگاهی انداختیم به مصاحبهی جیمز فرانکو دربارهی کتاب و همچنین علت بازی او در نقش در نقش «جیک اپینگ»
تا حالا شده از انجام کاری پشیمان شوید و حسرت بخورید و بگویید ای کاش فلان اتفاق نمیافتاد؟ کاش تعلل نمیکردم و فلان کار را انجام میدادم؟ یا ای کاش میتوانستم جلوی رخ دادن آن اتفاق را بگیرم؟ بدون شک خیلی از ما آدمها چنین حسرتهای بزرگ و تلخی را در زندگی تجربه کردهایم و حداقل چندباری به فکر بازگشت به عقب و ایجاد تغییرات افتادهایم. در حال حاضر در دنیای واقعی هیچ امکانی، اجازهی جبران اشتباهات گذشته را نمیدهد و هیچ دانشمندی تا کنون با اطمینان نتوانسته است نظریهی سفر در زمان را تایید کند.
اما نویسندهی سرشناس آمریکایی " استیون کینگ "، تصمیم گرفت پس از چهل سال تحقیق و مشورت دست به نوشتن کتابی دربارهی سفر در زمان بزند. کتابی که به گفتهی بسیاری از منتقدان سرسخت او، بهترین اثر دهه اخیر فعالیت او به عنوان یک نویسنده است. رمان 11.22.63 در ابتدای ورود به بازار جهانی توانست با توجه به ایدهی ناب و مهمش، زلزلهای در دل هواداران این نویسنده ایجاد کند. این کتاب در نهایت باعث شد رئیس جمهور وقت آمریکا، «باراک اوباما» مدال افتخاری هنری ایالت متحده آمریکا را به گردن «کینگ» آویزان کند. اسم کتاب گرچه در ظاهر یک تاریخ است ولی عمق و اهمیت این تاریخ، نه تنها برای مردم آمریکا بلکه برای تاریخ جهان، فراتر از حد تصور است. تاریخی که یکی از جوانترین و محبوبترین رئیس جمهورهای ایالت متحده، «جاناف کندی» در آن ترور شد. تاریخ 22 نوامبر 1963.
کتاب 11.22.63، روزمرگی های یک معلم گرامر و یک مرد بیوه
داستان کتاب 11/22/63 سرنوشت هفتصد و چندین صفحهای معلم بیوهای به نام «جیک اپینگ» است که دوران تلخ پس از ترک همسر دائم الخمرش را سپری میکند. طعم و قیمت فوقالعادهی همبرگرهای صاحب غذاخوری «اَل تمپلتون»، این معلم جوان را به خود معتاد کرده است. در یکی از عادیترین روزهای زندگی جیک، صاحب غذاخوری با او تماس میگیرد و عاجزانه تقاضا میکند که جیک به رستوران او برود. پس از گفتگوی کوتاهی، اَل به اصرار جیک را وادار میکند که قدم درون گذرگاه زمانی به نام لانهی خرگوش بگذارد. جیک با اکراه این درخواست دوست پیرش را میپذیرد و وارد حفرهی زمانی درون انبار وسایل اَل میشود. او در کمال ناباوری سر از سال 1958 درمیآورد. تمام اصرار صاحب غذاخوری به این خاطر است که «جیک» در تاریخ سفر کند و جلوی اقدامات «لی. هاروی. آزوالد» را پیش از ترور «جان. اف کندی» بگیرد تا بتواند تاریخ آمریکا و دنیا را تغییر دهد. اما این میان مشکلاتی وجود دارد، «جیک» از سال 1958 سر درمیآورد و ترور در سال 1963 اتفاق میافتد. کینگ به زیبایی و جذابیت هر چه تمام توانسته این پنج سال پر اضطراب را در میان کلمات و صفحات این کتاب جای دهد و مخاطب را در تمام این مسیر طولانی تشنه نگه دارد. کتاب 11/22/63 توانست به یکی از برترین آثار علمی-تخیلی، تاریخی و عاشقانه تبدیل شود. یکی از نکتههای جذاب و هوشمندانهی کتاب، بازگشت «جیک» به شهر دِری، درست در زمان فعالیت دلقک مشهور کتاب IT همان «پنیوایز» است.
سریال 11/22/63، اقتباسی جذاب از رمان کینگ
در سال 2016 شبکهی معروف Hulu تصمیم گرفت تا با همکاری «جی.جی آبرامز» و نویسندهی کتاب «استیون کینگ»، مینی سریالی هشت قسمتی براساس داستان کتاب 11/22/63 تولید کند که هر دوشنبه از این شبکه پخش میشد. بازیگران مشهوری چون «جیمز فرانکو»، «سارا گَدُن» و «جورج مک کی» در این سریال ایفای نقش کردند و یکی از بهترین و محبوبترین سریالهای تاریخ شبکهی Hulu را رقم زدند.
در ادامه مطلب و به مناسبت انتشار کتاب 11/22/63، نگاهی به بخشی از مصاحبهی جذاب «جیمز فرانکو» بازیگر شخصیت «جیک اپینگ» با مجله «هالیوود ریپورتر»، دربارهی کتاب و سریال میاندازیم.
- جیمز، تو بیشتر به این معروفی که خیلی سخت و گلچین شده کارهات رو انتخاب میکنی. چی شد که دست روی 11/22/63 گذاشتی؟
خب راستش من داشتم برای آزمون شفاهی دکترای ادبیات انگلیسی دانشگاه ییل خودم رو آماده میکردم و قرار بود 150 تا کتاب رو برای مصاحبه با پنج تا استاد بخونم و این کار یک سال تمام وقتمو گرفت. اون روز به محض اینکه از جلسه اومدم بیرون به خودم گفتم «آه خدا بالاخره این نکبت تموم شد و حالا میتونم هرچی میخوام بخونم.» یادمه کتاب 11/22/63 رو توی یکی از کتابفروشیهای فرودگاه دیدم و فکر کردم که شاید کار باحالی باشه. این اولین کتابی بود که بعد اون آزمون خوندم و همون لحظهی اول عاشقش شدم. خیلی حجیم بود ولی من خیلی سریع خوندمش و یادمه به خودم میگفتم که این کار خیلی به درد فیلم شدن میخوره. از طریق یکی از دوستام آدرس ایمیل استیون کینگ رو پیدا کردم و چون میدونستم که خیلی روی بذل و بخشش کارهاش سخاوتمنده ازش پرسیدم که حاضره حق ساخت فیلم رو به من بده. اونم جواب داد که «آخ، آره خیلی خوشحال میشدم اگه میتونستم باهات همکاری کنم جیمز، ولی قبل از تو، جی.جی آبرامز حق ساخت رو گرفت و قراره برای شبکهی Hulu سریال بسازه.»
به خودم گفتم دیگه تمومه. هیچ راهی نداره بتونم آبرامز رو منصرف کنم. به همین خاطر یک نقدی از کتاب رو برای مجلهی Vice نوشتم و بعد هم آبرامز خوندش و چند هفته بعد به من ایمیل زد که "آقا نقدتو خوندم و خیلی دوستش داشتم. من دارم سریالش رو میسازم. دوست داری جای شخصیت اول، جیک بازی کنی؟" خلاصه این شد که من وارد سریال شدم. البته به این شرط که بتونم کمی هم توی کارگردانی کار نظر بدم.
- اگه مثل جیک شانس برگشتن به گذشته رو داشتی، دوست داشتی چیزی رو تغییر بدی؟ یا فقط ترجیح میدادی که برگردی و شاهد عینی وقایع باشی؟
خب این سوال زیرکانهای هستش. فکر کنم جوابم مثبت باشه. خیلی چیزها هست که دلتون میخواد دربارش به مردم هشدار بدید. اما اگه بخوام نگاهی به اتفاقات کوچیک زندگیم تو گذشته بندازم باید بگم که حتی سختترین و بدترین اتفاقاتی که تجربه کردم باعث شد من به چیز بهتری تبدیل بشم. آخرش باید بگم که خب آره، شاید بخواید برگردید و هر کس و هر چیزی رو نجات بدید ولی اثر پروانهای رو چکار میکنید؟ کی میدونه اگه یک تغییر کوچیک توی گذشته بدید بعدش قراره چه افتضاحی به بار بیاد؟
منبع: https://www.hollywoodreporter.com/live-feed/112263-star-james-franco-talks-863033