قهرمانان مرد در ادبیات
قهرمانان از کتابهای کلاسیک با شخصیتهایی مثل رستم و هملت در ادبیات داستانی حضور داشتتند و در ادبیات داستانی مدرن هم با ویژگیهای منحصر به فردشان در شخصیتهایی مانند راسکولنیکف در کتاب «جنایت و مکافات» و گتسبی در کتاب «گتسبی بزرگ» تجلی پیدا کردهاند. قهرمان (پروتگنیست) در مقابل ضد قهرمان (آنتاگونیست) در ادبیات داستانی قرار میگیرد. قهرمان در واقع شخصیت اصلی داستان است که قصه دربارهی او روایت میشود. تفاوت قهرمانان با مردم عادی در این است که آنها کارهایی را انجام میدهند که در توان مردم عادی نیست. قهرمانان نگاه متفاوتی به زندگی و مسائل آن دارند و از دغدغههای روزمره فاصله گرفتهاند. آنها از روی مصلحت عاشق نمیشوند و به کاری که عقل و احساسشان حکم میکند، عمل میکنند. همهی قهرمانانُ، یک ویژگی منحصر به فرد دارند که سبب تمایز آنها میشود. قدرت، وفاداری، جوانمردی، شوق زندگی و … ویژگیهایی هستند که قهرمانان با آنها معرفی میشوند. در این مطلب، به مناسبت روز مرد و کمپین #شجاع_مثل_تو، قصد داریم 5 قهرمان مرد ادبیات داستانی مدرن را معرفی کنیم. همراه انتشارات جنگل باشید.
1) استیون، کتاب بازمانده روز
«استیون» شخصیت اصلی کتاب The Remains of the Day، پیشخدمت اربابی اشرافی است که به مدت 34 سال خود را وقف خدمت کردن به اربابش کرده است. استیون آرام، متمرکز و بسیار حساس به انجام درست وظایفش است. تمام زندگی و دغدغهی استیون در وفاداری و خدمتگذاری خلاصه شده است. او خودش را با اربابش و قدرت او مقایسه نمیکند، نمیخواهد مقام و منزلت او را به دست آورد. استیون تنها میخواهد وظایفی که به او محول شده را به بهترین شکل ممکن انجام دهد. او «وفادار»، به معنی واقعی کلمه است. برای درک بهتر این موضوع به مونولوگ استیون در کتاب توجه کنید: «وظایف من فقط وقتی انجام گرفته است که ببینم جناب لرد بار سنگینی را که برداشتهاند به سر منزل مقصودشان رسانده باشند. روزی که کار ایشان به سرانجام برسد ُروزی که ایشان تاج موفقیت را بر سر بگذراند و خاطر جمع بشوند که هر کوششی را که از ایشان توقع میرود به عمل آوردهاند، فقط در آن روز است که من به قول شما از بخت خودم راضی خواهم بود.» در جای جای کتاب، میفهمیم که استیون مدام به کارش فکر میکند و به همین دلیل هم هست که ارباب جدیدش او را به سفر میفرستد. با این وجود او در سفرش هم خاطرات خود را مرور میکند و همینجاست که داستان چند لایهی کتاب شروع میشود.
2) آلن کارلسون، کتاب پیرمرد صد سالهای که از پنجره بیرون پرید و ناپدید شد
«آلن کارلسون» قهرمان کتاب A Hundred Year Old Man Who Climbed Out of the Window and Disappeared است که در صدسالگی زمانیکه در آسایشگاه سالمندان نگهداری میشود به یکباره تصمیم میگیرد سفری پرماجرا را آغاز کند. کارلسون، برخلاف پیرمردهای کلیشهای داستانها که افرادی کسلکننده، مریض هستند عاشق هیجان است. در تولد صد سالگی از خانهی سالمندان فرار میکند، چمدانی پر از پول را میدزد و عازم سفر میشود. شجاعت و خونسردی دو ویژگی روحی کارلسون است که باعث میشود او در مواجهه با هر اتفاقی در طول داستان کنار بیاید و موفق به حل آن شود. هنگامی که گروهی تبهکار او را تعقیب میکنند و با وجود سواد اندکش با سیاستمداران بزرگی مثل چرچیل و مائو برخورد میکند با شجاعت و خونسردی تمام با مشکلات برخورد میکند. «یوناسن» نویسندهی کتاب بهخوبی توانسته پیرمردی دوستداشتنی متفاوت با کلیشههای مرسوم خلق کند.
3) گتسبی، کتاب گتسبی بزرگ
«گتسبی» شخصیت محوری کتاب The Great Gatsby است. رمان گتسبی بزرگ در نقد رویای آمریکایی به قلم اسکات فیتزجرالد منتشر شد و گتسبی هم نماد شخصی است که رویاها و عشق خود را در برابر سرمایهداران از دست داده است. گتسبی تمام زندگی خود را وقف این کرده است تا پولدار شود و بتواند در نظام سرمایهداری آمریکا، با افراد سرمایهدار دمخور شود. او که عشق بزرگی را در دل دارد میداند که مردی از طبقهی اشرافی با دختر موردعلاقهی او ازدواج کرده است. گتسبی که تنها و غمگین است، با برپایی مهمانیّهای مجلل و بدست آوردن شهرت میخواهد تا معشوقهاش را دوباره بدست آورد اما غافل از اینکه سرمایهداران و نظام سرمایهداری بسیار بی رحم هستند. فیتزجرالد با خلق شخصیت گتسبی و زیباییهای او، با هنرمندی تمام نظام سرمایهداری و رویایی آمریکایی را نقد میکند و نشان میدهد که سرمایهداران آمریکایی انسانهایی خودخواه و متکبر هستند که برای رسیدن به مقاصدشان دست به هر کاری میزنند.
4) چیف برامدون، کتاب دیوانه از قفس پرید
«چیف برامدون» بیمار روانی دو رگه سرخپوست- سفیدپوست، شخصیت اصلی رمان One Flew over Cukoo’s Nest است. او مردی ساکت و آرام است که با وجود هیکل قوی که دارد تا حدی بیعرضه است. آنقدر ساکت است که پرستاران و نگهبانان گمان میکنند او کر و لال است. برامدون با زیرکی تمام از این مسئله استفاده میکند تا بتواند از رازهای بیمارستان سر در بیاورد. پس از مدتی بیمار دیگری به نام «مک مورفی» پا به بیمارستان روانی میگذارد که برخلاف «برامدون» شخصیتی شلوغ و ناآرام دارد. «مک مورفی» خواهان تغییر در قوانین بیمارستان است که به نظر او باعث تبدیل انسانها به ربات میشوند. روابط این دو با یکدیگر داستان جذابی را پدیدآورده است که در نقد ساختارهای حکومتی و قوانین غلطشان است. برامدون نماد انسانهای آرامی است که بیشتر از اینکه حرف میزنند علاقه به عمل دارند.
5) زوربا، کتاب زوربای یونانی
«زوربا» قهرمان کتاب Zorba the Greek است که یکی از ماندگارترین شخصیتهای خلق شده در دنیای ادبیات است. زوربا به معنای واقعی کلمه در زمان حال زندگی میکند. کاری به آینده ندارد و گذشته را در کمترین زمان ممکن از یاد میبرد. وقتی کاری را شروع میکند تا آن را تمام نکند، دست از کار نمیکشد و با تمام تمرکز آن را انجام میدهد. در قسمتی از کتاب زوربا میگوید: «علت اینکه دنیا در حال حاضر به چنین وضع اسفناکی افتاده این است که همه کارشان را نیمهکاره انجام میدهند، افکارشان را نیمهکاره بیان میکنند و گناهکار بودن یا پرهیزگار بودنشان هم نیمهکاره است. ای بابا! تا آخر برو و محکم بکوب، و نترس، موفق خواهی شد. خداوند از نیمهشیطان بسیار بیش از شیطان تمام عیار نفرت دارد!» زوربا وقتی که با کسی صحبت میکند تمام حواسش را به او میدهد گویی که از دنیا کاملا کنده شده و فقط شخص مقابلش را میبیند. زوربای اگر به کسی علاقمند شود با تمام وجود به او عشق میورزد اما، زمانی هم که او را از دست داد به راحتی موضوع را قبول میکند و غصه نمیخورد. زوربا یک انسان آزاد با روحی خالص است. روحی چنان خالص و آزاد دارد که گاهی که کلمات نمیتوانند مقصود او را برسانند، برای گفتن منظورش شروع به رقصیدن میکند!
قهرمان مرد موردعلاقهی شما کیست؟ چه ویژگی شخصیت قهرمان باعث شده تا شما دوستش بدارید؟ لطفا نظر خود را در قسمت نظرات در زیر بنویسید تا همه با قهرمان موردعلاقهی شما آشنا شوند.
شخصیت کتاب زوربای یونانی، الکسیس زوربا یک آدم قانون شکن هست که قانونهای دست و پا گیرِ نانوشته و بعضا” بیهوده آدمها رو نقض میکنه و به شخصیت اول داستان (راوی) نحوه زندگی درست رو یاد میده و میگه که زندگی رو باید زندگی کرد نه اینکه تو کتابها دنبال هدفش گشت.