معرفی کتاب قتل در قطار سریع السیر (Murder On Orient Express)
قتل در قطار سریع السیر Murder On Orient Express نوشته آگاتا کریستی Agatha Christie
” دور و بر ما پر است از ادم هایی با طبقات اجتماعی، ملیت و سن و سال های گوناگون . سه روز است که این ادم ها، یعنی مردمی که با یک دیگر غریبه و بیگانه هستند، دور هم جمع شده اند. آن ها زیر یک سقف می خوابند و دیگر راهی برای فرار از یکدیگر ندارند. اما در پایان این سه روز، همه آن ها راه خود را می روند و دیگر شاید، هرگز، یکدیگر را ملاقات نکنند. “
قتل در قطار سریع السیر_ آگاتا کریستی
هرکول پوآرو Hercule Poirot
دوباره جهان شاهد ایفای نقش یک کاراگاه بزرگ است، کاراگاهی با کلاس جهانی که هیچ مرز و حدودی را برای خود نمی شناسد. او هرکول پوارو است. او دوباره بازگشته است تا پرده از یک ماجرای اسرار امیز دیگر بردارد، ماجرایی بسیار پیچیده که هر ذهنی را مصلوب می کند! او تقریبا یک قرن پیش متولد شد، زمانی که المان بلژیک را اشغال کرده و بلژیک نه به یک سرباز بلکه به یک ذهن باریک بین و روشن فکر برای رهایی از چنگال دشمن و بدخواهان خود نیاز داشت، چرا که در ان دوران احساس همدردی و یا طرفداری از یک بلژیکی یک عمل میهن پرستانه به شمار می رفت و عواقب بسیار بدی را به دنبال داشت. به هرحال، هرکول پوارو به هیچ دوران خاصی تعلق ندارد، او یک روح جاودانه است که در همه ادوار تنیده است، او در چهل و چهار داستان کوتاه و بلند اگاتا کریستی به ایفای نقش پرداخته و در فیلم های زیادی نبوغ و هویت خود را به جهانیان یاداوری کرده است. هرکول پوارو به تازگی در یک فیلم پر هزینه که توسط کمپانی قرن بیستم فاکس ساخته شد، نقش حیرت انگیزی را ایفا کرد و موجب شد که این فیلم فروشی بیش از 351 میلیون دلار در سراسر جهان کسب کند. اما این تازه اغاز کار است و مرگ در قطار سریع السیر متوقف نمی شود و دوباره قرار است این کاراگاه بزرگ در سال 2020 ماجرای تازه ای را با عنوان مرگ در نیل اغاز کند، ماجرایی که بی تردید تمام ذهن ها و نوابغ را به چالش خواهد کشید. اکنون کمربندهای تان را محکم ببندید و سوار بر این قطار مرموز در یکی از عظیم ترین و جنایی ترین اثار برتر ادبیات کلاسیک با پوارو همراه شوید!
کتاب قتل در قطار سریع السیر شرق Murder On Orient Express یک رمان جنایی است که توسط آگاتا کریستی نویسنده انگلیسی در یکم ژانویه سال 1934 توسط انتشارات کالینز کرایم کلاب در بریتانیا به چاپ رسید. این رمان در ایالات متحده، در تاریخ بیست و هشتم فوریه 1934، تحت عنوان Murder in the Calais Coach منتشر شد. نسخه منتشر شده در بریتانیا قیمتی برابر با هفت و نیم شیلینگ و نسخه چاپ شده در ایالات متحده قیمتی برابر با دو دلار داشت. کتاب روایت کننده رمزگشایی یک قتل مرموز توسط کاراگاهی مشهور و بلژیکی به نام هرکول پوآرو است.
عنوان متفاوتی که برای این رمان در ایالات متحده انتخاب شد، به این خاطر بود تا از تلاقی اسم با رمان استامبول 1932 گراهام گرین که در ایالات متحده با عنوان قطار شرق منتشر شده بود، جلوگیری به عمل آید.
قتل در قطار سریع السیر شرق
” ساعت پنج صبح، در یک روز زمستانی در سوریه، قطار خیلی ارام و با شکوه همان طور که در خور یک قطار سریع السیر توروس باشد، در خطوط هادی راه اهن کنار سکوی آلپو ارام گرفت. قطار از یک اشپزخانه، یک واگن رستوران و یک واگن تخت خواب دار و دو واگن معمولی تشکیل شده بود. روی پله ها به سمت واگن تخت خواب دار، یک ستوان فرانسوی ایستاده و در یونفورم خود با هیبت جلوه می نمود. او مشغول صحبت کردن با یک مرد قد کوتاه و لاغر بود که آن قدر خود را گوش تا گوش در لباس فرو کرده بود، که تنها می شد نوک بینی سرخ شده و گوشه های تاب خورده سبیل اش را دید زد”.
یک روز با ارسال یک تلگراف بسیار مهم هرکول پوارو به لندن فرا خوانده می شود. او نیز اهمیت ماجرا را درک کرده و بدون معطلی سوار قطار سریع السیر شرق شده و به سمت لندن به راه می افتد. پوارو در صدد این است که یک کوپه درجه یک رزرو کند، اما ظرفیت قطار کامل شده و او تنها با کمک یک دوست بلژیکی و همچنین مدیر راه اهن اقای بوک، بلیت یک کوپه درجه دو را تهیه می کند. در قطار، تاجری امریکایی و مشکوک به نام ساموئل راچت، تلاش دارد تا پوارو را به استخدام خود دراورد زیرا فکر می کند زندگی اش مدتی است به خطر افتاده است. با این حال، پوارو در کمال بی میلی پیشنهاد او را رد می کند.
” ایا شما واقعا کاراگاهی؟ “
” امر بفرمایید، خانم.”
” وقتی از یوگوسلاوی رد شدیم، فکر می کردم هیچ کاراگاهی سوار قطار نشده باشه، البته نه تا وقتی که به ایتالیا برسیم “
” من کاراگاه اهل یوگوسلاوی نیستم، خانم. من یه کاراگاه بین المللی هستم “
” پس شما عضو انجمن ملل هستید؟ “
پوارو با لحنی سرافراز گفت:
” من به این جهان تعلق دارم، خانم ”
در بلگراد، در شب دوم سفر، دو کوپه خالی می شود و اقای بوک تصمیم می گیرد پوارو را به یکی از این کوپه ها منتقل کند. کوپه ای که پوارو صاحب می شود دقیقا کنار کوپه اقای راچت، تاجر امریکایی است. طولی نمی کشد که قطار به خاطر برف شدید میانه راه از حرکت باز می ایستد. حس ششم و شم کاراگاهی پوارو موجب شده است تا مدام مسافران و اطرافیان خود را زیر نظر بگیرد. همین دقت و کنجکاوی خیلی زود او را وارد ماجرایی عجیب می کند.
پوارو با صدای فریادی از کوپه اقای راچت بیدار می شود. صبح زود، اقای بوک به پوارو اطلاع می دهد که اقای راچت به قتل رسیده و لازم است تحقیقاتی در این زمینه صورت گیرد.
وقتی پوارو و دکتر کنستانتین کوپه راچت را بررسی می کنند، پوارو متوجه کاغذی می شود که روی آن نوشته نا مفهومی حک شده و او را نسبت به هویت اقای راچت مشکوک می سازد. چند سال پیش، دختر سه ساله ای به نام دیسی ارمسترانگ توسط مردی به نام کستی ربوده شده و سرانجام نیز آن بچه را به قتل رسانده بود. مدتی بعد، کستی دستگیر شد، اما خیلی زود توانست از مهلکه بگریزد. به تدریج، پوارو به این نتیجه می رسد که راچت و کستی شاید یک نفر باشند.
اکنون پوارو دو فرضیه دارد و آن چنان مدرک کافی برای اثبات راستی ازمایی یکی نسبت به دیگری نیز در دست نیست. او احتمال می دهد که شاید غریبه ای سوار قطار شده و کستی یا همان اقای راچت را به قتل رسانده یا یکی از مسافران باید این کار را کرده باشد که با موضوع قتل ارمسترانگ می توانسته است رابطه نزدیکی داشته باشد.
“پشت یک میز کوچک، زشت ترین و کریه ترین زن تمام دنیا راست و کشیده نشسته بود. چهره زشت او بسیار بازخورد متفاوتی داشت، به جای این که دیگران را از خود براند، بیشتر آدم را به خود جذب می کرد. او خیلی شق و رق تکیه زده بود. گردنبند مرواریدی دور گردنش اویزان بود که گویا به نظر نمی رسید واقعی و اصل باشد. حلقههای زیادی دست هایش را زینت داده بودند. کت پشم مشکی رنگش روی شانه هایش لم داده بود. کلاه منگوله دار به ظاهر گران قیمت اش، به طور محسوسی به صورت زرد و قورباغه ای شکل زیر آن دهن کجی می کرد”.
نگاهی عمیق تر بر رمان قتل در قطار سریع السیر از آگاتا کریستی
سیستم قضاورت و داوری در رمان قتل در قطار سریع السیر شرق، حداقل با توجه به استانداردهای غربی، یک تفسیر نسبتا غیر معمول دارد. یک گروه خودمختار متشکل از دوازده تن، درست به تعداد افراد حاضر در هیئت منصفه، راچت را به مرگ محکوم کرده و سپس او را به قتل می رسانند. ایده هیئت منصفه یا مسئله عدل در هیئت منصفه، یکی از درون مایه های داستان است. هیئت منصفه نماد عدالت در نظر گرفته شده است، چرا که خانواده آرمسترانگ قتل یک آدم را با توجه به نظر و اتفاق قول این جمع دوازده نفره برای کشتن راچت، یک توجیه منطقی و به نوعی عدالت می پندارند.
با این حال، نگرش آن ها از یک هیئت منصفه به هیچ وجه مانند یک جلسه علنی دادگاه یا هیئت منصفه به عنوان معنای امروزی در نظر گرفته نشده است. در اینجا، سیستم هیئت منصفه صرفا یک توافق عام و اجمالی است؛ هیئتی که مسئولیت مرگ یک مرد را بر روی شانه های افراد بسیاری قرار می دهد، نه صرفا یک فرد خاص.
رمان به طور مداوم ماهیت هیئت منصفه و رفتار عادلانه سیستم به اصطلاح عدالت، مخصوصا وقتی که هیئت منصفه خود مختار است، را به چالش می کشد. استدلال نهایی رمان هم سو و هم راستا با نگرش پوآرو و تمام شخصیت های داستان است، یعنی اتخاذ تصمیم برای کشتن راچت یک رفتار عادلانه است. همچنین، عقیده بر این است، هیئت منصفه ای که آنها تشکیل می دهند و توافق اجمالی و مشترک بین اعضا نیز به خودی خود درست و عادلانه است. اما قاتل اخلاقیات یا اخلاقیات قاتل؟
از آنجا که راچت از اجرای عدالت در ایالات متحده فرار می کند، خانواده آرمسترانگ مصمم است که او را به قتل برساند تا در این صورت او هرگز نتواند به هیچ کودک دیگری آسیب برساند. یکی از درون مایه های اصلی رمان، اخلاقیات در باب قتل است؛ آیا می توان در شرایط خاص انسانی را به قتل رساند، حتی اگر قانون او را تبرئه کرده باشد؟ آیا اصلا کشتن یک انسان روا است؟
شواهد حاکی از ان است (شاید بهتر باشد بگوییم حداقل عقاید پوآرو و مسافران این گونه نشان می دهد) که قتل در برخی شرایط و با توجه به عواقب کلی کار جایز است. اگر جنایت مخوف و مهیب باشد، دوازده نفر وجود دارند که بر سر مسئله گناهکار بودن یا بی گناهی متهم تصمیماتی اشتراکی اتخاذ کنند و در نتیجه او را با توافقی اجمالی به قتل رسانده و یا مجازات کنند. اگرچه شاید این کار بهای عاطفی آشکاری داشته باشد (برای نمونه بیشتر خدمتکاران در طول رمان گریان هستند)، اما در کل، خانواده ارمسترانگ در این ماجرا موفق بوده و احتمالا برای جناب خود نیز مجازات نخواهند شد!
پوآرو کاراگاهی با سلول های قدرتمند خاکستری!
مجله Times Literary Supplement در11 ژانویه 1934 طرح داستان را بسیار ستود و چنین نوشت: سلول های خاکستری ذهن کاراگاه برای یک بار دیگر معمایی غیر ممکن را رمزگشایی می کند. خانم کریستی یک داستان غیرمنتظره و غیر قابل پیش بینی را بسیار واقعی جلوه می دهد و خوانندگانش را میخ کوب کرده و آن ها را وادار می کند تا لحظه اخر به حدس و گمانه زنی بپردازند.
ایزاک اندرسون از نیویورک تایمز در 4 مارس 1934 نوشت: حدس های بزرگ کاراگاه بسیار هوشمندانه و فریب انگیز است؛ فرضیه های او معجزه اسا است. اگر چه طرح و نقشه قتل و راه کشف ان غیر ممکن به نظر می رسد، اما آگاتا کریستی چنان ان ها را جلوه می دهد که بسیار در نظر خواننده متقاعد کننده می نماید و چه چیزی بهتر از این که معما حس اعتیاد گونه کنجکاوی را در آم بر انگیزد؟
گاردین در 12 ژانویه 1934 به این موضوع اشاره کرد که ماجرای قتل می توانست بسیار کامل و بی نقص باشد اگر پوآرو سوار این قطار نمی شد و همچنین مکالمه بین خانم دبنهام و سرهنگ اربوثنات را اتفاقی نمی شنید. با این حال، سلول های خاکستری یک ذهن شگفت انگیز، از پس همه چیز به خوبی برامده و با ایده های ناب صاحب خود را شگفت زده ساخته است، درست همان طور که خواننده را شگفت زده می کند، چرا که رمز و راز داستان به خوبی تا انتها مخفی مانده است. باید اغرار کرد که شیوه روایت تحسین برانگیز خانم کریستی مانند همیشه ستودنی است.
از روی رمان قتل در قطار سریع السیر شرق اقتباس های سینمایی و تلویزیونی بسیاری صورت گرفته است که تازه ترین فیلم سینمایی ساخته شده توسط کپمانی قرن بیستم فاکس در سال 2017 بر روی پرده سینماها به نمایش درامد. در این فیلم بازیگران بسیار معروف و شاخصی چون جانی دپ، ویلیام دفو، پنلوپه کروز، تایم بیتمن به ایفای نقش پرداختند.
آگاتا کریستی Agatha Christie
اگاتا کریستی (1890-1976) نویسنده انگلیسی داستان های جنایی و ادبیات کارآگاهی بود. او شخصیت های به یاد ماندنی بسیاری مانند هرکول پوارو و خانم جین مارپل خلق کرده است. تاثیر همین دو شخصیت در معروف شدن اش نزد همگان غیر قابل انکار است. اگاتا کریستی با سبک جذاب و نبوغ خود توانست مفهوم و جان تازه ای به ادبیات جنایی بخشد و این سبک پر طرفدار را با سبک های دیگر ادبی هم سنگ و هم سان کند. از جمله اثار شاخص و به نام او می توان به قتل در قطار سریع السیر شرق 1934، مرگ در رود نیل 1937، و آن وقت هیچ کس نبود 1939 اشاره کرد. تا به امروز رمان های اگاتا کریستی در مجموع تقریبا دو میلیارد نسخه فروش داشته است و پس از آثار شکسپیر و کتاب مقدس رتبه سومین نویسنده پر فروش جهان را به خود اختصاص داده است. بر اساس گزارش های Index Translationum، اثار او در زمره بیشترین کارهای ادبی ترجمه شده با حداقل رکورد 103 زبان مختلف قرار دارد. رمان “و ان وقت هیچ کس نبود”، با بیش از 100 میلیون نسخه تا به امروز پر فروش ترین رمان اگاتا کریستی است و همین موضوع موجب شده است تا به این اثر لقب پر فروش ترین رمان جنایی تمام تاریخ تعلق گیرد. در سال 1955، اگاتا کریستی نخستین دریافت کننده جایزه Grand Master Award از انجمن نویسندگان سبک جنایی و معمایی امریکا بود. در همان سال، نمایشنامه Witness for the Prosecution ، جایزه ادگار را برای بهترین نمایش روی صحنه دریافت کرد. در 15 سپتامبر 2015، همزمان با سالگرد 125 سالگی او، رمان “و ان وقت هیچ کس نبود” به عنوان “کریستی مورد علاقه جهان” توسط هیئت نویسندگان جهانی انتخاب شد. اکثر کتاب ها و داستان های او در قالب برنامه های تلویزیون، رادیو، بازی های ویدئویی و داستان های کمیک به کرات مورد استقبال عموم قرار گرفته و بیش از سی فیلم از اثار او ساخته شده است.