معرفی کتاب های ارباب حلقه ها
اگر در ادبیات فانتزی دنیا بخواهیم تنها و تنها یک رمان معرفی کنیم، حتماً کتاب lord of the rings پیشنهاد ما است. ارباب حلقهها نوشته جی آر آر تالکین برای همیشه مرزهای ادبیات فانتزی را در دنیا جابهجا کرد. در حقیقت میتوان گفت دنیای ادبیات به بعد و قبل از ارباب حلقهها تقسیم میشود. در این مقاله میخواهیم نگاهی به کتاب ارباب حلقهها و شخصیتهای اصلیاش داشته باشیم و داستان ارباب حلقه ها را با هم مرور کنیم. در ادامه همراه انتشارات جنگل باشید.
کتاب ارباب حلقهها، پادشاه سینما و ادبیات جهان
هیچ کتابی بهاندازه ارباب حلقهها نتوانسته نظر منتقدان و خوانندگان را به خود جلب کند. کتاب ارباب حلقهها در چاپ و فروش یک رکورد ویژه دارد. 150 میلیون نسخه فروش کتاب فیزیکی رویای هر نویسندهای است که ارباب حلقهها توانسته به آن برسد. ارباب حلقهها موفق شده عنوان بهترین کتاب منتشرشده قرن را از آن خود کند. همچنین فیلم سینمایی ارباب حلقهها که برگرفته از کتاب است در گیشه فروش 1 میلیارد دلاری را تجربه کرده است. ارباب حلقهها از معدود فیلمهای تاریخ سینما است که در اسکار توانسته در همه بخشها کاندید شود و 4 اسکار سینمایی را به دست آورد.
به دنیای ارباب حلقهها خوشآمدید
در ادامه بهطور مختصر روند شکلگیری رمان ارباب حلقهها را بررسی میکنیم. شخصیتهای گوناگون رمان، سرزمینهای خیالی و نیروهای شیطانی داستان را بررسی میکنیم. در یک جمله، هر اطلاعاتی که در خصوص دنیای ارباب حلقهها شنیدهاید اینجا پیدا میشود. به دنیای ارباب حلقهها خوشآمدید.
سرزمین میانه یا همان Middle Earth و نژادهای آن
قبل از اینکه وارد دنیای کتابهای تالکین و ارباب حلقهها شویم نگاهی به سرزمین خیالی تالکین خواهیم کرد. سرزمین تخیلی که برخی از داستانهای تالکین در آنجا رخ میدهد. این سرزمین بخشی کوچکی از دنیای بزرگتری است که در آثار تالکین آردا نامیده میشود. سرزمین میانی تالکین همانند زمین است، جایی که داستان کتابهای هابیت و ارباب حلقهها در اینجا رخ میدهد، حالآنکه سیلماریون بیشتر با دوره نخست خلقت سروکار دارد.
هرچند نژادهای مختلفی مانند اِنت، بالروگ، مایار و آینور در سرزمین میانه وجود دارد اما چهار نژاد غالب بیش از بقیه هستند.
انسانها، نژاد میرای ارباب حلقهها
نژادی که پس از خلقت الفها به وجود آمده و “سپس زاده” نامیده میشوند چون سه دوره بعد از بیداری الفها چشم به جهان گشودند. این نژاد میرا هستند و میتوانند سالخورده، پیر و سپس حالت فیزیکی خود را از دست دهند اما روح آنها از بین نخواهد رفت. ازجمله قلمروهای مهم آنان میتوان به Gondor و Rohan اشاره کرد. در سرزمین میانه انسانها نژادهای مختلفی دارند، ازجمله مهمترین آنها میتوان به شرقیها اشاره کرد که حتی بعد از شکست سائورون بارها به گاندور و سرزمینهای انسانها حمله کردهاند.
این مردمان در خدمت ارباب تاریکی بوده و با فیلها و ارتش قدرتمند خود سعی در نابودی سرزمین میانه داشتند. آنها از اطراف دریای روحان میآیند و بهصورت قبیله قبیله زندگی میکنند. ازجمله دیگر نژادها میتوان به شمالیها اشاره کرد که در اطراف کوهستان بلو و میستی زندگی میکردند.
الفها، هوش و سرعتبالا در میدان جنگ
اولین فرزندان Eru یا همان ایلواتور خالق کل دنیای Middle Earth. زیبایی و دانایی آنها زبانزد نژادهای دیگر است. آنها خود را Quendi به معنای سخنگو مینامند. هیچ نژاد دیگری زبان آنها را متوجه نمیشود. الفها زیبا، مغرور، باهوش، سریع، قدرتمند و نامیرا هستند. آنها هیچگاه مریض نمیشوند اما میتوانند کشته شوند. قدرت بینایی و شنوایی آنها بسیار زیاد است و سرعت حیرتآوری در میدان نبرد دازند اما بهای سنگینی برای این قدرت باید بپردازند: آنها مورد نفرت Morgoth ارباب Sauron هستند و ارباب تاریکی قصد نابودی آنها را بیش از هر نژاد دیگری دارد. آنها میتوانند سلاحهای جادویی قدرتمندی بسازند که در جنگ بسیار مؤثر هستند.
دورافها، استادان معدن و آهنگری
این نژاد بیشتر در غارها و کوهها زندگی میکنند. مکانهایی مانند Erebor،Iron Hills، Blue Mountains و Misty Mountains. آنها استاد معدن کاری و آهنگری بوده و در میدان نبرد بشدت پرتوان، خشمگین و نیرومند هستند. جسته کوچک آنها از ویژگیهای مشخص این نژاد است.
اورک ها، متنفر از نور خورشید
این نژاد توسط ارباب تاریکی Morgoth به وجود آمد. بیشتر در کوهها زندگی کرده و سرزمین تاریک موردور زندگی کرده و نور آفتاب آنها را اذیت میکند. درواقع این نژاد الفهایی هستند که به تاریکی روی آورده و کمکم ظاهرشان تغییر پیداکرده است. این نژاد به دو نوع اوراکای و گابلینها تقسیم میشوند. اوراکایها اورکهای بسیار قدرتمند هستند که نقطهضعفهای آنها از بین رفته و نهتنها در برابر آفتاب ضعفی ندارند بلکه توان جسمی بیشتری را نسبت به اورکها دارند. گابلینها از جسته کوچکتری نسبت به اورکها برخوردارند و بیشتر در میانکوهها و موردور زندگی میکنند.
کتاب رمان سیلماریون The Silmarillion، اولین سهگانه ارباب حلقهها
کتاب سیلماریلیون (The Silmarillion) که در اصل توسط پسر تالیکن Christopher Tolkien ویرایش شده در سال 1977 منتشر شد که به شرح ابتدای خلقت ائا و سرزمین میانه میپردازد جایی که اتفاقات هابیت و ارباب حلقهها در آنجا رخ میدهد. این کتاب بعد از کتاب The Hobbit منتشر شد و به دلایل مختلف تالیکن آن را به اتمام نرساند.
بخش اول شکلگیری سرزمینها و فرزندان
در سراسر این منظومه سرزمین میانی قسمتی از دنیای آردا است که خود آردا هم بخشی از دنیای بزرگتری است که ائا نامیده میشود. آفریدگار و یگانه این سرزمینها ایلوواتار است. در آغاز، ایلوواتار قدیسانی را خلق کرد که آینو نام گرفتند، و به آنها نواختن موسیقی را آموخت. پساز آنکه آینوها در کار خود ماهر شدند، ایلوواتار آنان را امر کرد که آهنگ بزرگی بر اساس موضوعی که نقشه خود او بود، تصنیف کنند.
قویترین آینو، ملکور (که بعداً الفها او را مورگوت یا دشمن تاریک نامیدند)، آهنگ را به هم ریخت. در پاسخ او، ایلوواتار موضوعات جدیدی آغاز کرد که آهنگ را ورای درک آینوها بالا برد. فراز و فرود آوازِ آنها بخش بزرگی از تاریخ جهانی را که هنوز ساخته نشده بود، و مردمانی را که باید در آن میزیستند، بنا نهاد.
پسازاینکه ایلوواتار آهنگ را متوقف کرد و معنای آن را برای آینوها آشکار آنها بههیجانآمده و بسیار میل داشتند در این رویدادهای زیبا دخالت کنند. پس ایلوواتار یکتا کیهان را خلق کرد تا برخی از آینوها به درون آن رفته تا در ساخت آن سهیم باشند. زمانی که آینوها فرود آمدند شروع به شکلدهی جهان که اکنون آراد نامیده میشود کردند تا تبدیل به جایگاهی ابدی برای فرزندان یگانه خالق یعنی ایلوواتار شد. پانزده تن از نیرومندترین آینوها والار نامیده میشدند؛ که ملکور قویترین، اما مانوه رهبرشان بود. والاها در آردا اقامت کردند تا فرزندان یگانه خالق از خواب برخیزند.
دو چراغ بزرگ آردا را روشن میکرد اما ملکور چراغها را منهدم کرد و تاریکی را به جهان آورد. والاها به کرانههای غربی آردا، عقب نشستند و در آنجا دو درخت را خلق کردند که خانه تازهشان را روشن میکرد. پس از مدتهای زیاد والاها ملکور را شکست دادند و او را تنبیه و زندانی کردند. اما هنگامی که ملکور به قید التزام آزاد شد، دو درخت را مسموم کرد. والاها آخرین میوههای زنده درختها را برداشتند و با استفاده از آنها ماه و خورشید را خلق کردند که بخشی از آردا بودند.
بخش دوم ظهور سائورون، شروع دوران جدید در ارباب حلقهها
پیش از پایان دوره دوم، ارباب تاریکی مورگوت (ملکور) فرمادهی قدرتمند برای نیروهایش به دست آورده که نام او سائورون است. هنگامیکه مردمان نومهنور با حیلههای سائورون، قویترین خدمتگزار مورگوت، علیه والاها شوریدند؛ ایلوواتار نومهنوریها را نابود کرد، والینور را از بقیه آردا جدا ساخت و سرزمینهایی نو خلق کرد که باعثِ گرد شدنِ دنیا شد. تمام این اتفاقات باعث تبعید مورگوت به مکانی پوچ و تهی شد و در نتیجه شروع دورانی جدید را رقم زد.
بخش سوم به قدرت رسیدن سائورون، پادشاهی شیطان
پس از چند قرن سائورون، خادمِ ارشد مورگوت در سرزمینهای شرقی شروع به گردآوردن موجوداتِ اهریمنی کرد او الفهای آهنگر را در ارهگیون متقاعد کرد که حلقههایِ قدرت را بسازند و مخفیانه حلقه یگانه را برای حکم راندن بر دیگر حلقهها ساخت. حلقهای که میتواند قدرتی بیانتها را برای سائورون به ارمغان آورد.
سائوران با نیروهای اهریمنیش و با ارتش قدرتمندش ادعای پادشاهی بر انسانها را کرد. اما آر-فارازون آخرین پادشاه نومهنور با ارتشی توانمند به سائورون حمله کرد و او را اسیر کرد. اما او بسیار نیرنگباز است و توانست شاه آر-فارازون را فریب دهد. او بهدروغ به پادشاه گفت که ملکور، اربابِ تاریکی خدای واقعی است و ارو را والاها از خودشان ساختهاند. او شاه را که انسانی فانی بود وسوسه کرد تا با حمله به والینور سرزمین نامیرا به زندگی جاویدان دست یابد.
آر-فارازون که از مرگ میهراسید با لشکری عظیم به ساحل آمان آمد اما با دخالت خالق یکتا ایلوواتار دنیا دگرگون شد و این سرزمین برای همیشه از سرزمین فانیها جدا شد و انسانها دیگر هیچوقت نتوانستند آن را بیایند. سپاه آر-فارازون بهکلی نابود شد و جسم فیزیکی سائوران هم به همراه آن از بین رفت. اما روحش زنده ماند و به سرزمین میانی گریخت.
بخش چهارم بازگشت سائورون و نبرد آخرین اتحاد
پس از مدتها سائورون و حلقه قدرتش بار دیگر جان گرفتند تا تاریکی را به سرزمین میانه برگردانند. طبلها به صدا درآمده و شمشیرها تیز شده، این بار سائورون هدفی جز فتح سرزمین انسانها ندارد. در برابر چنین قدرتی بهتنهایی نمیتوان ایستاد! پس تنها چاره شکست این دشمن متحدشدن است.
دو ارتش بزرگ الفها یکی به فرماندهی Gil-galad پادشاه Ñoldor و Oropher اتحادی عظیم با پادشاه Elendil’ شاه Gondor و Arnor ایجاد کردند. ارتش ایجادشده بزرگترین ارتشی بود که سرزمین میانه به خود دیده است. همچنین از بسیاری از نژادها، ازجمله دورف ها، زیر یک پرچم گرد هم آمدند تا یکبار برای همیشه تاریکی را از سرزمینهای خود برانند.
نبردی عظیم در سرزمین تاریک، Mordor درگرفت. کمکم پیروزی روی خوش بر اتحاد نشان داد اما حضور خود سائورون به همراه یگانه حلقه قدرت نیروهای اتحاد را تار و مار کرد. هیچ جنگجویی جلودار ارباب تاریکی نبود اما در میان تاریکی ناگهان معجزهای رخ داد و Isildur فرزند شاه Elendil’ با شمشیر شکسته خود Andúril توانست انگشت سائورون را قطع کرده و حلقه را از اربابش جدا کند.
هرچند بسیاری از الفها و انسانها در این جنگ کشته شدند اما بالاخره این جنگ با شکست ارباب تاریکی پایان یافت. جنگ پایان یافت اما هنگامیکه Isildur حلقه را به کوه نابودی برد تا یکبار برای همیشه آن را نابود کند حلقه شروع به وسوسه کرد، کمتر کسی توان مقابله با وسوسه آن را دارد و بالاخره Isildur تسلیم شد. پسازآن اتفاقات زیادی برای حلقه و صاحبش افتاد تا اینکه بالاخره موجودی به نام Gollum صاحب حلقه میشود.
کتاب رمان هابیت The Hobbit، حلقه میانی داستان ارباب حلقهها
کتاب هابیت (The Hobbit) که در سال 1937 منتشر شد درواقع برای اولین بار دنیای Middle Earth یا همان سرزمین میانه را معرفی کرد. فروش خیرهکننده بیش از 100 میلیون نسخه و ترجمه به بیش از 50 زبان دنیا افتخاری است که نصیب کمتر نویسنده و رمانی میشود! بسیاری باور دارند که این کتاب چیزی کمتر از ارباب حلقهها ندارد و داستان خیرهکننده آن بهشدت غنی و جذاب است.
خلاصه داستان The Hobbit، صلحطلبان دنیای آشوبناک
هابیتها، نژادی مانند انسانها هستند که ویژگیهای بارزی چون سادگی، صلحطلبی و درعینحال شجاعت و استواری در وجودشان است. داستان در مورد هابیت ای است به نام بیلبو مگینز است. او که توانایی خاصی در دزدین نیز دارد به خاطر اصرار گاندولف خاکستری جادوگر معروف و با همراهی 12 کوتوله از خانهاش در شایر دست میکشد و برای یافتن گنجی دزدیدهشده که اژدهایی قدرتمند به نام اسماگ از آن مراقبت میکند. در طول سفر اتفاقاتی مانند ملاقات با ترولها، عنکبوتهای غولپیکر و مردان کوهی عظیم میافتد
درنهایت آنها به سرزمین الفها ریوندل میرسند و پس از میزبانی الفها به سمت کوهستان میستی راه میفتند. اما درراه توسط گابلینها تحت تعقیب قرار میگیرند و در میان راه بیلبو از دوراف ها دور میشود. آنها در میان کوهستان گم میشوند اما در میان تاریکی حلقهای طلایی پیدا میکنند، اما هیچ خبری ندارد که این حلقه درواقع همان حلقه قدرت سائورون است که قرنها از صاحب اصلیاش دور بوده است.
سفر آنها پس از کشمکشهای فراوان و کمک گاندولف نجاتیافته و به سمت جنگل میکروود رهسپار میشوند. جایی که توسط عنکبوتهای غولپیکر اسیر میشوند اما بیلبو به کمک حلقه قدرت نامرئی میشود و آنها را نجات میدهد اما این بار توسط الفها زندانی میشوند اما یکبار دیگر هم بیلبو به کمک آنها میشتابد و آنها را از زندان آزاد میکند تا به سمت کوهستان راهی شوند. آنها بالاخره وارد قلعه داخل کوهستان میشوند جایی که اِسماگ بر روی گنج بیپایان آن خوابیده است.
اسماگ که گمان میکند مردم شهر نزدیک کوهستان یعنی لِیک تان این گروه را فرستادهاند و قصد نابودی او را دارند از کوهستان بیرون میآید و شروع به سوزاندن شهر میکند. اما حتی اژدهای قدرتمند نیز نقطهضعف خود را دارد. بخشی از زره اژدها خالی است که همین نقطهضعف توسط تیر بارد، یک شمالی، مورد هدف قرار داده میشود و همین تیر پایان کار اژدهای قدرتمند و آغاز جنگی عظیم بر سر گنجینه دفن شده است
خبر نابودی اسماگ ارتش الفها را به سمت کوهستان میکشاند، مردم شهر و الفها از کوتولهها درخواست سهمی از گنجینه را دارند اما تورین سپر بلوطی فرمانده کوتولهها هیچ مذاکرهای را نمیپذیرد. دراینبین بیلبو با دزدین آرک استون سعی میکند تا صلح را بازگرداند اما کمی دیر است.
پسرعموی تورین به همراه ارتشی از دورفها به کوهستان رسیده و در مقابل ارتش الفها قرار میگیرد اما دشمن واقعی یعنی ارتش عظیم ارکها و وارگها از راه میرسد تا نهفقط گنجینه را صاحب شوند بلکه از موقعیت استراتژیک این کوهستان نیز بهره ببرند. پنج ارتش عظیم در برابر هم صفآرایی میکنند.
نبردی عظیم در میگیرد و دراینبین با اتحاد الفها، انسانها و دورف ها جنگی سخت میان آنها و ارتش تاریکی درمیگیرد و درنهایت با کمک عقابها آنها پیروز میدان میشوند. بیلبو به گنجی که سهمش بوده به شایر برمیگردد تا مانند یک انسان ثروتمند زندگی کند اما حتی روحش هم خبر ندارد که حلقهای که در جیب اوست همان حلقه قدرت است.
کتاب رمان ارباب حلقهها The Lord Of The Rings، پایانی شکوهمند بر ارباب حلقهها
تالکین نوشتن کتاب رمان ارباب حلقه ها The Lord Of The Rings را در بین سالهای 1937 تا 1949 تمام کرد. این رمان حماسی فانتزی یکی از بهترین رمانهایی است که به امروز نوشتهشده است. این سهگانه ناب بیش از 150 میلیون نسخه نیز فروش داشته و به بیش از 40 زبان ترجمهشده است.
اگرچه این کتاب قرار بود که در دو جلد منتشر شود و جلد سوم آن را سیلماریون تشکیل دهد، به خاطر منافع اقتصادی این کار توسط ناشر موردقبول واقع نشد و تصمیم بر این شد تا ارباب حلقهها در سه جلد بهنامهای ارباب حلقهها، یاران حلقه، ارباب حلقهها، دو برج، و ارباب حلقهها، بازگشت پادشاه چاپ شود. ارباب حلقهها افتخارات بسیاری را به دست آورده که دراینبین میتوان به جایزه بینالمللی ادبیات فانتزی در سال 1957 اشاره کرد.
خلاصه داستان ارباب حلقه ها 1: یاران حلقه، در جستجوی صاحب حلقه
داستان ارباب حلقه های سری نخست از روستای شایر آغاز میشود؛ جایی که فرودو بگینز حلقه را از بیلبو، پسر عمو و سرپرست خود، به ارث میبرد. هیچکدام از این دو از قدرت واقعی حلقه و صاحب اصلی آن آگاه نیستند. اما گاندولف خاکستری تردید دارد که مبادا این حلقه متعلق به سائورون باشد. سرانجام گاندولف به هویت اصلی حلقه پی برده و تمام ماجرا را برای فرودو تعریف می کند.
فرودو تصمیم میگیرد به همراه دوست خود، سم و البته دو همراه ناخوانده دیگر به نام مری و پپین به شهر بری بروند و به گاندولف ملحق شوند. در این سفر، آنها با سواران سیاه، مرگ بارترین موجودات روی زمین رو به میشوند. فرودو و همراهانش موفق میشوند از دست آنها بگریزند و به شهر بری برسند و در مسافرخانهای ساکن شوند.
گاندولف که برای مشورت با سارومان به ایزنگارد رفته بود، خیلی زود از همدستی او با ارباب تاریکی آگاه شده و زندانی میشود. در مسافرخانه بری، گاندولف سر قرار حاضر نمیشود و همین هابیتها را بیشتر مضطرب میکند.
در عوض، فرودو و همراهانش یک مبارز با نام مستعار استرایدر را ملاقات میکنند که گاندولف نیز درباره او پیشتر در نامهاش به فرودو نوشته بود. استرایدر هابیتها را قانع میکند تا بهعنوان محافظ آنها را همراهی کند. روی تپه ودرتاپ سواران سیاه به آنها هجوم اورده و فرودو را زخمی میکنند. استرایدر مجبور میشود بدون تلف کردن وقت فرودو را به ریوندل، سرزمین افسانهای الفها، برساند تا الروند، ارباب ریوندل، او را مداوا کند.
زخمهای فرودو در آن جا التیام یافته و خیلی زود جلسهای با حضور نمایندگان سران نژادها و گروههای مختلف سرزمین میانه برگزار میشود. در اینجا، گاندولف که موفق به فرار از دست سارومان شده نیز حضور پیدا میکند وهابیتها نیز به هویت اصلی استرایدر پی برده و متوجه میشوند که او اراگورن وارث ایزیلدور است. جلسه با حضور فرودو، سم، مری، پپین، لگولاس، گیملی، گاندولف، برومیر، اراگورن برگزار میشود. آنها تصمیم میگیرند تا فرودو را برای رفتن به کوه نابودی موردور، جایی که حلقه ساختهشده است، برسانند و حلقه را نابود کنند. یاران حلقه خیلی زود رهسپار سفری پرخطر میشوند.
به خاطر مداخلات و سحر و جادوی سارومان یاران حلقه مجبور میشوند از معدن موریا عبور کنند. معدنی که توسط گابلینها تصرفشده و تمام دورفهای آن کشتهشدهاند.
خیلی زود انبوه سپاه گابلینها آنها را محاصره کرده و نبردی سهمگین درمیگیرد. اما این تازه آغاز کار بوده و خیلی زود موجودی از جهنم، به نام بارلوگ برای مبارزه و کشتن آنها فراخوانده میشود. گاندولف با بالروگ روبهرو شده و او را به درونسیاهی میاندازد، اما خود نیز به همراه بارلوگ سقوط میکند و حالا یاران حلقه ناراحت و بهتزده از سقوط گاندولف، باید به مسیر خود ادامه دهند، درحالیکه توسط ارکهای ایزنگارد تحت تعقیب هستند.
یاران حلقه خود را به کوه امون هن میرسانند. در آنجا برومیر وسوسه میشود تا حلقه را از فرودو بگیرد، اما فرودو فرار کرده و به همراه سم از یاران حلقه جدا میشوند. نبردی میان یاران حلقه با ارکها صورت میگیرد و برومیر دراینبین کشته میشود. مری و پپین توسط ارکها به اسارت گرفتهشده و قرار است به ایزنگارد تحویل داده شوند. اراگورن، لگولاس و گیملی نیز برای نجات مری و پپین به تعقیب ارکها میپردازند. برای خواندن این رمان جذاب میتوانید کتاب ارباب حلقه ها 1 را از نشر جنگل تهیه کنید.
خلاصه داستان ارباب حلقه ها 2: دو برج، یک قصه پر راز و رمز
اراگورن، لگولاس و گیملی به دنبال ارکهای ایزنگارد برای نجات مری و پپین هستند. ارکها در قلمرو پادشاهی روحان توسط ایومر و سواره نظام کشته میشوند. مری و پپین به جنگل فانگورن میگریزند جایی که با یک انت به نام تری بیرد دوست میشوند. اراگورن، لگولاس و گیملی برای یافتن آن دو وارد این جنگل زنده شده و ناگهان اتفاق عجیبی برای شان رقم میخورد.
گاندولف با ظاهری جدید به ملاقاتشان میآید و میگوید که از دنیای دیگر بازگشته تا ماموریت خود را در این جهان به اتمام برساند. گاندولف داستان بازگشت خود را برای آنها تعریف کرده و از امن بودن جای مری و پپین به آنها اطمینان میدهد. سپس، همه به اتفاق هم به سمت ادوراس، پایتخت روحان به راه میافتند.
تئودن پادشاه روحان اسیر جادوی سیاه شده و گاندولف او را از این طلسم آزاد میکند. گاندولف برای یافتن ایومر از آنها جدا شده و وعده بازگشت به همراه ارتشی انبوه را میدهد. پادشاه به همراه تمام اهالی ادوراس برای دفاع در برابر ارتش سارومان به سمت هلمز دیپ به راه میافتند. در مسیر، گروهی از ارکهای سارومان به آنها حمله کرده و نبردی میان آن ها شکل میگیرد. در کمال تعجب همگان، اراگورن ناپدید میشود.
تمام هلمز دیپ به حالت اماده باش است. خیلی زود، سواری زخمی و خسته به هلمز دیپ میرسد. او اراگورن است که از نبرد جان سالم به در برده است. او از ارتش دههزارنفری سارومان برای نابودی انسانها میگوید که به سمت هلمز دیپ روانه شده است. در حالی که همه ناامید بوده و بهنوعی شکست را پذیرفتهاند، ارتشی از الفها برای کمک به آنها سر میرسد و اندکی امید را به قلعه نفوذناپذیر هلمز دیپ بازمیگرداند. اکنون نبرد سهمگینی پیش روی نیروهای خیر و شر است.
فرودو و سم راه خود را به سمت موردور در پیش گرفته و موجودی به نام گالوم را اسیر کرده تا راه موردور را به آنها نشان دهد. آنها وقتی به دروازه سیاه میرسند، وارد شدن از آن را غیرممکن میبینند، به همین خاطر گالوم آنها را از یکراه مخفی و پرخطر به داخل موردور میبرد تا نقشه شوم خود برای به دست اوردن حلقه را عملی کند. برای اطلاعات بیشتر و تهیه این کتاب میتوانید به صفحه کتاب ارباب حلقه ها 2 مراجعه بفرمایید.
خلاصه داستان ارباب حلقه ها 3: بازگشت پادشاه، یک پایان جذاب برای ارباب حلقهها
کتاب ارباب حلقه ها 3 آخرین داستان ارباب حلقهها است. اکنونکه سارومان کشتهشده و انت ها ایزنگارد را ویران کردهاند، تنها دشمن اصلی یعنی موردور و ارباب تاریکی باقی مانده است. هیچ فرصتی برای جشن و شادی به خاطر پیروزی نیست. موردور قرار است سپاهی عظیم را به میناث تریث رهسپار کند و در جنگی نابرابر نسل انسانها را نابود کند.
گاندولف برای خبر وقوع جنگ به آنجا رفته و اما توسط جانشین میناث تریث نادیده گرفته میشود. او با کمک پپین مشعل کمک را برمیافروزد و از تمام قلمروها درخواست کمک میکند. خبر کمک به روحان میرسد و تئودن به همراه ارتش خود، اراگورن، لگولاس و گیملی و دیگر یاران به سمت میناث تریث میتازند.
اراگورن، لگولاس و گیملی راه مردگان را در مسیر کوهستان پیش میگیرند تا روحهایی که طلسم شده و به فرمان پادشاه عملنکرده را با خود برای نبرد همراه کنند. پس از کشمکشهای بسیار و قول رهایی به مردگان، اراگورن به همراه لگولاس و گیملی ارتشی از مردگان را با خود همراهی کرده و با شکست دزدان دریایی با کشتی های آنها به سمت میناث تریث حرکت می کنند.
نبرد در میناث تریث سهمگین است و با رسیدن ارتش روحان، معادله به سمت انسانها بازمیگردد. اما این پیروزی خیلی زود دوام نمیآورد و با رسیدن ماموتهای غولپیکر دوباره کفه ترازو به سمت ارتش ارکها سنگینی میکند. تئودن توسط ویچ کینگ کشته میشود و دخترش نیز برای گرفتن انتقام اژدها و سپس ویچ کینگ را از پا در میآورد. اراگورن، لگولاس و گیملی با ارتش خود سر میرسند و تمام زمین را از وجود دشمن پاک میکنند. اراگورن وارث ایزیلدور و پادشاه بر حق میناث تریث باید برتخت بنشیند، اما فرصتی برای این کار نیست و باید برای کمک به فرودو به سمت موردور حرکت کنند.
تاج گذاری اراگورن، اوج داستان ارباب حلقه ها
فرودو توسط عنکبوتی غولپیکر نیش خورده و به دست ارکهای موردور اسیر میشود. سم که فکر میکند فرودو مرده، حلقه را از گردن او از قبل برداشته است تا در صورت لزوم بهتنهایی مسیر را طی کند. اما او وقتی از زبان ارکها میشنود که فرودو هنوز زنده است برای نجات او اقدام کرده و پسازآن به همراه فرودو راه کوه نابودی را در پیش میگیرند. گالوم هنوز به دنبال فرودو است تا حلقه را به دست آورد. نبردی بین او و فرود در کوه نابودی درمیگیرد و سرانجام حلقه به همراه گالوم در گدازهها فرو میرود و بساط تاریکی برچیده میشود. اکنون اراگورن بهعنوان السار تاجگذاری کرده است وهابیتها و یاران حلقه برای بار اخر، پیش از عزیمت گاندولف و فرودو به سرزمین نامیرا با یکدیگر ملاقات میکنند.
تالیکن، نویسندهای که پادشاه شد
جان رونالد روئل تالکین متولد سال ۱۸۹۲ در آفریقای جنوبی از پدر و مادری انگلیسی زاده شد. چهار ساله بود که پدرش را در اثر تب روماتیسمی از دست داد و مادرش نیز در سن 12 سالگی بیماری دیابت گرفت و از دنیا رفت. تا 16 سالگی در یتیم خانه ماند و هیچ چیز مانع موفقیت او نشد و با گرفتن بورسیه دانشگاه آکسفورد در رشته زبانهای باستانی به تحصیل پرداخت و با افسانهها و اسطورههای گوتیک، نروژی و ایسلندی آشنا شد و تحت تأثیر آنها قرار گرفت.
در سال 1916 ازدواج کرد و برای حضور در جنگ جهانی اول بهعنوان ستوان دوم در دسته تفنگداران لنکشایر شرکت کرد. اما پس از مدتی به تب سنگر مبتلا شد و ناچار او را به بیمارستان ارتش منتقل کردند. درحالیکه در بیمارستان بستری بود به سرودن شعر و نوشتن داستان پرداخت. در شانزده نوامبر ۱۹۱۷ اولین فرزند وی به نام فرانسیس روال به دنیا آمد و در پایان جنگ به اکسفورد بازگشتند.
در سالهای آتی فرزند دومش به دنیا آمد و او نیز به تدریس در دانشگاه آکسفورد مشغول شد. دانشجویانش او را فردی دوستداشتنی، مودب، لاغر ولی فعال میشناختند. در همین سالها بود که با سی. اس. لوییس ملاقات کرد و این ملاقات آغاز یکی از بزرگترین و پربارترین دوستیهای ادیبانه بود. دو نویسندهای که دو اثر جاویدان را خلق کردند.
خود تالکین هم دقیقا نمیداند چه زمانی نوشتن هابیت را شروع کرد. خودش میگوید: “روی یک تکه کاغذ سفید با خط خرچنگ قورباغه نوشتم: “درون سوراخی در زمین هابیتی زندگی میکند. نمیدانستم چرا؟ مدت طولانی هیچ کاری نکردم و در ابتدای دهه ۱۹۳۰ نوشتن هابیت را شروع کردم.” شاید خود او نیز نمیدانست که همین خط خرچنگقورباغه قرار است امپراتوری را شکل دهد که قرنها بر تخت حکومت ادبیات فانتزی پادشاهی کند.
ارباب حلقهها، داستانی که دنیا را تغییر داد
ارباب حلقهها بدون شک موفقترین اثر داستانی دنیا است. تالکین نویسنده ارباب حلقهها موفق شده ژانری جدید در ادبیات فانتزی خلق کند. شخصیتپردازی دقیق، گرهها و خلق حوادث پیشبینیناپذیر رمان ارباب حلقهها در ادبیات فانتزی دستنیافتنی کرده است. مطمئن هستیم شما هم مانند همه مخاطبان دیگر ارباب حلقهها مجذوب قصه بینظیر این اثر شدهاید. در انتها از شما دعوت میکنیم نظر خود را درباره کتاب ارباب حلقهها با دیگر مخاطبان انتشارات جنگل در پایین همین صفحه به اشتراک بگذارید.