معرفی کتاب

معرفی کتاب Becoming

کتاب رمان شدن Becoming اثر میشل اوباما Michelle Obama

“For me, becoming isn’t about arriving somewhere or achieving a certain aim. I see it instead as forward motion, a means of evolving, a way to reach continuously toward a better self. The journey doesn’t end.”
―  Michelle Obama, Becoming

سال 2009، آن هنگام که باراک اوباما سوگند ریاست جمهوری یاد می کرد، انگار تمام بار تاریخ را بر دوش میشل گذاشته بودند و حالا او، زنی سیاه پوست باید از سایه بیرون می امد و روی صحنه به عنوان بانوی نخست امریکا گام بر می داشت و نقش خود را برای سفری تازه ایفا می کرد.

خاطرات میشل اوباما، داستانی است پر پیچ و خم که هر خواننده ای برای دست یابی به اطلاعات ناب ان بی تابی می کند. کتابی که حالا برای دیگران ارزشی معادل پی بردن به رمز موشک های اتمی دارد. کتابی که بی تردید تمامی روزنامه نگاران و افراد فعال در زمینه سیاست و اصلاحات اجتماعی برای رسیدن به یک بمب اطلاعاتی و یا خبری تکان دهنده تمام برگ برگ ان را زیر و رو می کنند.

میشل به خوبی اگاه بود که 45 بانوی نخست امریکا همه و همه دختر پدرانی ثروتمند و به نام و مشهور بودند. آن هنگام که او انجیل را در ان روز سرد در واشنگتن هم زمان با سوگند خوردن همسرش در دست نگاه داشته بود، خیلی خوب می دانست که از آن پس باید ملاک و معیارهای دیگری را بپذیرد، آن روز اندیشه ها و تفکراتش مانند هیچ زمان دیگری چنین مصمم و استوار بر او نقش نبسته بود. و خود می نویسد: اگر پیشینیان سفید پوست از شکوه و وقار والایی برخوردار بودند، می دانستم که قرار نیست چنین چیزی نیز در قبال من پذیرفته صادق باشد، بلکه باید شکوه و احترام را خود به دست می اوردم…

سپس ادامه می دهد: انگار در دامنه یک کوه ایستاده بودم و می دانستم که باید متناسب با خواست و اراده خود راهم را بیابم.

‘I found myself lifting my jaw from my chest at the end of every other chapter . . . this was not the Obama I thought I knew. She was more’

– Independent

نقدی بر کتاب Becoming از میشل اوباما

آنچه که کتاب Becoming را بسیار متمایز می کند بافت آن است: میشل اوباما، برخلاف دیگر بانوان نخست امریکا، زنی سیاه پوست است. کتاب او در زمانی چاپ می شود که دو دستگی اجتماعی بی مثل و مانندی در امریکا ایجاد شده است. بنابراین، خاطراتی که در جهان بانوان نخست سیر می کند و درون مایه ان بر پایه اتحاد بنا شده کم تر می تواند به عنوان یک مقطع سیاسی تلقی شود. او هر جمله ای که می نویسد، جمله پر معنای دیگری در بطن خود دارد؛ چنین ویژگی بارزی برای نویسنده ای که به سختی از فرمول و سبک خود فاصله می گیرد، خیلی بیشتر نمود و قوت پیدا می کند.

کتاب Becoming به نوبه خود در سبک روایت و سرعت پیش برد داستان، سبک و سیاق یک رمان را دنبال می کند. روایت بسیار سر زنده بوده و با حوصله داستان را پیش می برد؛ هرگاه که لازم است از سرعت روایت داستان کاسته شده و تمامی اطلاعات و آن احساسی که باید از تجربیات و عواطف و شخصیت فرد به دست خواننده برسد، مو به مو واکاوی و بررسی می شوند. روایت آن قدر قدرتمند است که هرکس به سادگی می تواند با نویسنده و خاطرات او هم ذات پنداری کند، به طوری که در هر زمان و مکانی که داستان می رود، خواننده نیز به لحاظ فکری و احساسی حضور یابد.

‘An inspirational memoir that also rings true’

Daily Telegraph

این کتاب داستان رشد و تکامل یک زن سیاه پوست در جامعه ای نابرابر است. داستان عشق دو جنس مخالف به یکدیگر و یک حماسه سیاسی است که توسط یک زن شکاک نسبت به سیاست نوشته شده، زنی که در نهایت با پشت سر گذاشتن تمام دشواری ها به یکی از محبوب ترین بانوان نخست در تاریخ امریکا تبدیل می شود. خاطرات خواندنی و پر فراز و نشیب میشل در روز اول نزدیک 750 هزار نسخه و در عرض یک هفته بیش از 1.4 میلیون نسخه به فروش رساند و خیلی زود تبدیل به یکی از کتاب های پر فروش سال شد.

چند بخش نخست کتاب بر دوران کودکی او در شیکاگو در دهه 60 و دوران تحصیل او تمرکز دارد. او به خوبی نشان داده است که بزرگ شدن در جامعه نژاد پرست امریکا به عنوان یک سیاه پوست چه تجربیاتی را می تواند رقم بزند و چه سختی هایی را می تواند در پی داشته باشد. او در همان دوران کودکی با شنیدن داستان های پدر بزرگ خود درباره تبعیض نژادی، اندیشه های موروثی تاریخ نژاد پرستی را در خود حمل می کرد.

در حالی که کتاب Becoming بر شرح زندگی و تجربیات میشل اوباما متمرکز است، نگارش و روایت داستان به نحوی است که با زندگی بسیاری از ادم ها پیوند خورده و زبان آن زبان ازادی و رستگاری است. از دوره سخت و ناخوشایند دوران کودکی تا شخصیت بزرگ خود در دوران ریاست شوهرش، داستان کتاب بر مفاهیمی چون پذیرش و یافتن جایگاه خود علارغم ویژگی های جسمی و موروثی، رسیدن به دانش و روشن فکری و دنبال کردن اهداف در زندگی صحه می گذارد. وقتی کتاب دوره نوجوانی و سرخوشی میشل اوباما در پرینستون و بعد هاروارد را بحث می کند، خوانندگان می توانند خود را در اینه خاطرات و احساسات پر جوش و خروش بانوی نخست ببینند. از فصل ششم، این کتاب دیگر نمود یک زندگینامه طولانی را ندارد، بلکه خواننده احساس می کند که داستان یک مکالمه صمیمی با یک دوست نزدیک است.

گذشته از بینش و نگرش زندگی شخصی میشل و همسرش، کتاب Becoming خاطرات زن و مردی را نشان می دهد که چه در جایگاه والای خود در کاخ سیفد و چه به عنوان یک خانواده همیشه از هیاهوی عموم به دور بوده اند؛ داستانی زیبا و جذاب که معرف یک زندگی دیگر و جایگزین برای هر ادمی است. اری درست است! رد پای کاخ سفید و سیاست را نمی توان از این زندگی نادیده گرفت و یا محو کرد. اما، همانند تمام داستان های زندگی، این نیز شامل رشد و تکامل شخصیت ها و تجربیاتی است که همه به نحوی چنین مسیری را پیموده و یا می پیمایند.

میشل اوباما در نهایت با کتاب خود چندین کار انجام می دهد. او در تلاش است تا یک ملت را به سفری اجباری ببرد و زندگی هر روز افریقایی امریکایی ها و ارزوها و جاه طلبی های شان را به تصویر بکشد، در حالی که در صدد این است تا سیر رشد و تکامل خود را از جایگاه پیشین و به اصطلاح ریشه خود به سمت کرامت و جایگاه والای خود به عنوان بانوی نخست ایالات متحده را با جزئیات بسیار با پرداختن به درون مایه های اجتماعی و هویت زن نشان دهد.

“I have had to learn that my voice has value. And if I don’t use it, what’s the point of being in the room?”
― Michelle Obama

و تنش ها و دشواری های موجود برای زنان در جامعه جهانی برای رسیدن به برابری جنسی را توصیف کرده و خاطر نشان می کند که هنوز زنان بار سنگینی را بر دوش خود در بر قراری تعادل بین خانواده و شغل تحمل می کنند؛ به طوری که حتی خود او نیز با داشتن همسر روشن فکری مانند باراک اوباما از این مسئله رنج می برد.

توضیحات کتاب شدن از میشل اوباما

وقتی میشل برای خوانندگان توضیح می دهد که افریقایی امریکایی ها نیز در جامعه امریکا مانند هر گروه دیگری تا چه میزان برای مشکلات ناباروری دل شکسته می شوند، سپس به توضیح و تفسیر تمام چالش هایی می پردازد که او و همسرش برای رسیدن به نقش بهتری در زندگی، یعنی رسیدن به جایگاه والای پدر و مادر، پشت سر گذاشته اند.

کتاب Becoming با شکوه نوشته شده است و در کنار فضاهای تاریک و اندیشه های پست نژاد پرستی در جامعه امریکا، بارها و بارها خنده را بر لب های خواننده می نشاند.

یکی از نقاط قوت میشل اوباما این است که از دیدگاه یک بانوی چهره و سرشناس به گذشته نمی نگرد، و یا حتی تلاش نمی کند که از پذیرش واقعیت ها و رویدادهای گذشته اجتناب کند، او تماما در توصیف و نگریستن به گذشته نامطمئن و شکاک است. او در لحظه می نویسد، گویی که او تازه تمام رویدادها را هنگام وقوع دیده و احساس کرده است.

“For me, marriage was more like a full-on merger, a reconfiguring of two lives into one, with the well-being of a family taking precedence over any one agenda or goal. I”
―Michelle Obama, Becoming

با این که همه ما می دانیم که او و باراک اوباما در نهایت ازدواج کرده وحالا دارای دو فرزند هستند، و سرانجام نیز با برنده شدن انتخابات به کاخ سفید راه می یابند، او هرگز هیچ کدام از این موفقیت ها و دست اوردها را سر سری نمی گیرد. در حقیقت، صدای شیوا و رسای او یکی از شگفتی های تمام این اتفاقات است.

نوشته هایش پر از اعتماد بنفس و فروتنی است، خواننده به روشنی در خواهد یافت که چگونه او از درون به شخصیت نوجوان کودکی اش در شیکاگو می نگرد، دختری که بارها و بارها از دوره دبیرستان تا راه یابی به کاخ سفید، از خود پرسیده است: من به اندازه کافی خوب هستم؟

میشل اوباما از طریق زبان زنده و گاه زیرکانه و طنز، خانواده اش را به شکلی متفاوت به تصویر کشیده است؛ خانواده ای که برای همه اشنا به نظر می رسد و به نوبه خود احساس همدردی ادم را بر می انگیزد. کتاب Becoming یک خواندن گرم و جانانه را می طلبد، کتابی که چشم انداز تازه ای را از زندگی یک خانواده مثل هر خانواده دیگری به دست می دهد.

An Excerpt from Michelle Obama’s Becoming

I told my mother everything that happened at school. Her lunchtime update was followed by a second update, which I’d deliver in a rush as I walked through the door in the afternoon, slinging my book bag on the floor and hunting for a snack. I realize I don’t know exactly what my mom did during the hours we were at school, mainly because in the self-centered manner of any child I never asked. I don’t know what she thought about, how she felt about being a traditional homemaker as opposed to working a different job. I only knew that when I showed up at home, there’d be food in the fridge, not just for me, but for my friends. I knew that when my class was going on an excursion, my mother would almost always volunteer to chaperone, arriving in a nice dress and dark lipstick to ride the bus with us to the community college or the zoo.In our house, we lived on a budget but didn’t often discuss its limits. My mom found ways to compensate. She did her own nails, dyed her own hair (one time accidentally turning it green), and got new clothes only when my dad bought them for her as a birthday gift. She’d never be rich, but she was always crafty. When we were young, she magically turned old socks into puppets that looked exactly like the Muppets. She crocheted doilies to cover our tabletops. She sewed a lot of my clothes, at least until middle school, when suddenly it meant everything to have a Gloria Vanderbilt swan label on the front pocket of your jeans, and I insisted she stop.

لینک خرید کتاب Becoming

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا