نویسندگان بزرگ جهان

گابریل گارسیا مارکز ، پیشتاز در سبک رئالیسم جادوئی

گابریل گارسیا مارکز کیست

“Gabriel Garcia Marquez”  نویسنده، فیلمنامه نویس و روزنامه نگار، در ششم مارس 1927 در شهر کوچکی به نام ” Aracataca” دیده به جهان گشود.

هشت سال ابتدایی زندگی اش را با پدربزرگش که یک کلونل بازنشسته ارتش بود گذراند. مردی که به شدت روی زندگی وی تاثیر داشت و “مارکز” از او به عنوان “نخ اتصال تاریخ و واقعیت” یاد می کرد.

پدربزرگش همه چیز را ازجمله مسائل و دید سیاسی داشتن به وی آموخت. “گابریل” از حکایت های پدربزرگ خود لذت می برد و شاید این داستان ها بودند که سی سال بعد در نهایت باعث شکل گیری ایده کتاب ” One Hundred Years of Solitude” در ذهن او شدند.

چندسال بعد او برای تحصیل در رشته حقوق به دانشگاه ” Cartagena” رفت. با نوشتن مقاله و مطلب برای برخی از روزنامه ها فعالیت خود را به عنوان روزنامه نگار آغاز کرد.

مشهورترین کتابش با نام “صد سال تنهایی” در سال 1967 منتشر شد و تحسین همگان را برانگیخت و برایش جایزه نوبل را به ارمغان آورد.

رمان دیگر او ” Love in the Time of Cholera” در سال 1985 به چاپ رسید. کتابی که مضمون آن عشق میان پدر و مادرش بود.

پس از نوشتن چندین اثر بزرگ دیگر وی در سال 2008 اعلام بازنشستگی کرد. این نویسنده برجسته نقش مهمی در ادبیات انگلیسی و آمریکای لاتین دارد.

سرانجام در سال 2014، این نویسنده بزرگ دیده از جهان فرو رفت، ولی آثارش همچنان در دل ها باقی ماند.

معرفی رمان های گابریل گارسیا مارکز

گابریل گارسیا مارکز (Gabriel Garcia Marquez) را نه‌تنها می‌توانیم یک نویسنده بزرگ بدانیم، بلکه می‌توانیم بگوییم او یک هنرمند با‌استعداد است.

تخیل هنری او در داستان، چنان عطر و بوی دل‌انگیزی به مسیر آن بخشیده که تا مدت‌های طولانی اثراتش باقی می‌ماند.

این تخیل هنری میراث گران‌بهایی محسوب می‌شود که از مادربزرگش به او رسیده بود.

مادربزرگی که داستان‌ها و افسانه‌های عجیب‌و‌غریب را چنان باورپذیر نقل می‌کرد که انگار همه‌چیز در یک دنیای حقیقی رخ می‌دهد.

آثار مارکز با لحنی جادویی، دغدغه‌های مردم و جامعه را فریاد می‌زنند. آن‌ها آینه‌ای هستند از جوامع دیکتاتور‌زده و تمام رخدادها هرکدام نمادی از این جامعه به حساب می‌آیند.

مارکز در کلمبیا متولد شد اما سال‌های زیادی از عمرش را در کشورهای دیگر آمریکای لاتین زندگی کرد.

به همین دلیل رنج‌ها و دغدغه‌های مردم آنجا را شناخته و با تمام وجود لمس کرده‌بود.

در بین تمام این آثار ناب، آثاری یافت می‌شود که حرف‌های بیشتری برای گفتن دارند و عده‌ای آن‌ها را برترین‌های دنیای ادبیات می‌دانند. در ادامه می‌توانید با بهترین آثار مارکز آشنا شوید.

۱- رمان One Hundred Years of Solitude

وقتی مارکز خودش را به مدت ۱۵ ماه کامل در خانه حبس می‌کند و در این مدت فقط می‌نویسد و می‌نویسد، نتیجه‌اش می‌شود شاهکار بزرگی به نام صد سال تنهایی!

اثری که توانست جایزه نوبل را برایش به ارمغان بیاورد و نام او را به عنوان یکی از محبوب‌ترین نویسندگان دنیا به ثبت برساند.

رمان  One Hundred Years of Solitude همانطور که از اسمش پیداست، روایتی است از انزوا در جهان حقیقی که با عناصری از خیال آمیخته شده‌.

داستان کتاب شرح‌حالی است از زندگی شش نسل یک خانواده که بسیاری از شخصیت‌ها در مسیر داستان به طرز عجیبی ناپدید می‌شوند یا می‌میرند.

کتاب صد سال تنهایی در‌واقع فرهنگ و عقاید مردم آمریکای لاتین را به جهان نشان داد و از اشتیاق و توانایی‌های‌شان گفت.

مخاطب در این کتاب مفهوم عمیق تنهایی را با بند ‌بند وجودش لمس می‌کند؛ زیرا می‌بیند که چگونه تمام شخصیت‌های داستان در‌نهایت و در اوج انزوا و تنهایی، زندگی را ترک می‌کنند و می‌میرند.

داستان کتاب به بهترین حالت ممکن به انتها می‌رسد و خواننده تا همیشه آثار آن را در ذهنش حفظ می‌کند.

ویدئوی معرفی رمان صد سال تنهایی را حتما مشاهده کنید.

در بخشی از کتاب One Hundred Years of Solitude صد سال تنهایی می‌خوانیم:

It’s enough for me to be sure that you and I exist at this moment.

همین که مطمئن هستم من و تو اکنون وجود داریم، برایم کافی‌ست.

۲- رمان Love in the Time of Cholera

رمان Love in the Time of Cholera ( رمان عشق سال‌های وبا ) مخصوص افرادی است که عاشق داستان‌های احساسی هستند.

مارکز در این کتاب ماجرایی را از یک عشق نافرجام نقل می‌کند؛ عشقی که بعد از مدتی شبیه یک بیماری مسری مثل وبا می‌شود.

فضای داستان بسیار ساده و ملموس است و خوانندگان در آن احساس راحتی می‌کنند. اگر تا الان کتابی از مارکز نخوانده‌اید، عشق سال‌های وبا برای شما بهترین انتخاب است.

در مسیر این داستان دیگر چیزی از فضای رئالیسم جادویی به چشم نمی‌خورد و نویسنده با زبانی ساده، داستانش را روایت می‌کند و چنان خلاقانه داستان را به انتها می‌رساند، که تا مدت‌ها تأثیراتش در ذهن مخاطب باقی می‌ماند.

در بخشی از کتاب Love in the Time of Cholera عشق سال‌های وبا می‌خوانیم:

The only regret I will have in dying is if it is not for love.

تنها حسرت من از مردن این است که بخاطر عشق نباشد.

۳- رمان The Autumn of the Patriarch

ژنرالی پیر که پنج هزار فرزند نامشروع دارد؛ روایتی عجیب و بی‌نظیر از مردی تنها و بی‌کس در کاخی فرسوده، کاخی که فضولات از در و دیوارهای آن بالا می‌رود.

او فرمانروای کشوری کوچک است و تمام زندگی‌اش صرف این می‌شود که چگونه با یک روش ابداعی ظلم و ستمش را بیشتر کند و بی‌وجدانی‌اش را به حد اعلاء برساند.

پدرش را نمی‌شناسد و حتی کسی نمی‌داند پدرش کیست اما به طور افراطی به مادرش عشق می‌ورزد و حتی گاهی تصور می‌کند که او مادرش نیست بلکه خدایش است.

داستان کتاب The Autumn of the Patriarch پر از رخدادهای درهم پیچیده است که با قدرت ذهن مخاطب را در خود غرق می‌کند و تا پایان داستان او را همراه خود نگه می‌دارد.

در بخشی از کتاب The Autumn of the Patriarch پاییز پدرسالار می‌خوانیم:

…as he discovered in the course of his uncountable years that a lie is more comfortable than doubt, more useful than love, more lasting than truth..

چیزی که او در سال‌های طولانی عمرش کشف کرد این بود که تحمل دروغ راحت‌تر از شک و تردید، مفیدتر از عشق و ماندگارتر از حقیقت است.

۴- رمان News Of A Kidnapping

کتابی متفاوت در دسته رمان های تاریخی زبان انگلیسی از گابریل گارسیا مارکز که تلفیقی است از گزارش و داستان و از حقایقی تکان‌دهنده پرده‌برداری می‌کند.

در اوایل دهه ۱۹۹۰ تعدادی از چهره‌‌های سرشناس کلمبیا توسط یک شبکه تأمین‌کننده مواد مخدر ربوده می‌شوند و گارسیا مارکز حالا در این کتاب، نه فقط به عنوان نویسنده، بلکه به عنوان یک خبرنگار، گزارشاتی را از افرادی که ربوده شده بودند، تهیه می‌کند و در قالب این اثر ماندگار، در اختیار مردم جهان قرار می‌دهد.

در بخشی از رمان News Of A Kidnapping گزارش یک آدم‌ربایی می‌خوانیم:

return of the masked boss who had visited them on the first day. Cheerful and optimistic, he brought the news that they might be released before December 9, the date of the election for the Constituent Assembly. This had special significance for Maruja because December 9 was her birthday, and the thought of spending it with her family filled her with anticipatory joy. But it was an ephemeral hope.

رئیسی که روز اول دیده بودند و صورتش را با ماسک پوشانده‌بود، بازگشت. او خوشحال و امیدوار بود و خبر داد که ممکن است آن‌ها قبل از ۹ دسامبر و انتخابات مجلس مؤسسان آزاد شوند.

این خبر اهمیت ویژه‌ای برای ماروجا داشت. چون ۹ دسامبر تولدش بود و فکر اینکه آن روز را با خانواده‌اش می‌گذارند، او را خوشحال می‌کرد. اما این تنها یک امید واهی و زودگذر بود.

۵- رمان The General in His Labyrinth

رهبری آزادی‌خواه آخرین روزهای زندگی‌اش را سپری می‌کند. او همیشه رؤیایی بزرگ داشت.

رؤیایی از جنس اتحاد برای کشور‌های آمریکای لاتین و مارکز چقدر زیبا در کتاب ژنرال در هزارتوی خود تصویری از ناامیدی، بیماری و مرگ ارائه می‌دهد.

تصویری از سیمون بولیوار که در آن ناامیدی و مرگ بر شور و اشتیاق به زندگی غلبه می‌کند و مفهوم زیستن را به طور کامل دگرگون می‌سازد.

در بخشی از رمان The General in His Labyrinth ژنرال در هزارتوی خود می‌خوانیم:

I’ll never fall in love again… it’s like having two souls at the same time.

من هرگز دوباره عاشق نمی‌شوم؛ زیرا عاشق شدن مانند داشتن دو روح به‌طور همزمان است.

۶-  رمان Living to Tell the Tale

وقتی مارکز دست به قلم می‌شود تا زندگی خودش را روایت کند، اثری می‌آفریند که صداقت و خلاقیت از آن موج می‌زند.

او در کتاب Living to Tell the Tale از خاطرات دوران کودکی­ می‌گوید؛ همان سال‌هایی که قوه تخیلش در حال شکوفایی بود و او را برای تبدیل شدن به یکی از بهترین نویسندگان دنیا آماده می‌کرد.

گارسیا مارکز برای مخاطبانش روزهای نوجوانی و جوانی‌اش را تصویرسازی می‌کند و با نثری جادویی مخاطب داستان را با خود به روزهای گذشته می‌برد.

تمام طرفداران مارکز از خواندن خط‌ به خط داستان، با تمام وجود لذت خواهند برد.

در بخشی از کتاب Living to Tell the Tale زنده ام که روایت کنم می‌خوانیم:

Nostalgia, as always, had wiped away the bad memories and magnified the good ones. no one was safe from its onslaught.

دلتنگی، مثل همیشه، خاطرات بد را از بین می‌برد و خاطرات خوب را بزرگ می‌کند وهیچ‌کس نمی‌تواند خود را از هجوم آن در امان نگه دارد.

۷-  رمان Strange Pilgrims

روایت‌هایی جذاب و متفاوت که در ۱۲ ‌داستان مختلف بیان می‌شود؛ اثری که تا همیشه جاودان خواهد ماند و نسل‌های مختلف از خواندن آن لذت خواهند برد.

مارکز نام این مجموعه داستان را کتاب Strange Pilgrims (زائران غریب) گذاشت و در آن روایتی از بدبیاری‌های مردم آمریکای لاتین را با لحنی جذاب نقل کرد.

او برای نوشتن این اثر دوباره به منبع الهام خود در حرفه روزنامه‌نگاری مراجعه کرد و داستان‌هایی منحصر‌به‌فرد خلق نمود که به‌راحتی کنترل احساسات خواننده داستان را در دست می‌گیرد.

در بخشی از کتاب Strange Pilgrims زائران غریب می‌خوانیم: 

Nobody deserves your tears, but whoever deserves them will not make you cry.

هیچ‌کس لیاقت اشک‌های تو را ندارد، اما هرکسی که ارزش آن‌ها را داشته باشد،‌ تو را به گریه نمی‌اندازد.

۸- رمان Of Love and Other Demons

دختری ۱۲ ساله که همه فکر می‌کنند روح او تسخیر شده­ در‌حالی که یک سگ هار او را گاز گرفته‌است.

دختری از یک خانواده اشرافی که تنها ۱۲ سال دارد. گارسیا مارکز این بار نیز روایتی عجیب و خواندنی نقل می‌کند که خواننده را از همان ابتدا به خود جذب می‌نماید.

دخترک را به یک پدر روحانی در صومعه می‌سپارند اما غافل ازینکه پدر روحانی مدتی بعد احساس می‌کند که دلباخته دختر شده‌است.

برخی می‌گویند این داستان یکی از همان افسانه‌های محلی است که مادربزرگ مارکز برایش نقل می‌کرد.

داستان پر است از روایت‌های عجیب و مجذوب‌کننده که به مذاق هر مخاطبی خوش می‌آید.

در بخشی از  کتاب Of Love and Other Demons از عشق و شیاطین دیگر می‌خوانیم:

For you was I born, for you do I have life, for you will I die, for you am I now dying.

برای تو بود که متولد شدم، برای توست که زندگی می‌کنم، برای تو خواهم مرد و برای توست که هم‌اکنون مرده‌ام.

۹- رمان The Story of a Shipwrecked Sailor

مارکز تنها ۲۷ سال داشت که داستان رمان The Story of a Shipwrecked Sailor (سرگذشت یک غریق) را نوشت.

اما انسجام و یکپارچگی در سراسر داستان موج می‌‌زند. این اثر روایتی است از زندگی ۱۰ روزه یک مرد که روی کلکی در وسط دریا قرار گرفته‌است.

داستان از همان ابتدا شما را در خود غرق می‌کند؛ طوری‌ که نمی‌توانید از کتاب جدا شوید.

خواننده در مسیر داستان حس تعلیق را با بند‌بند وجودش لمس می‌کند و همراه قهرمان داستان به دل دریا کشیده می‌شود.

در بخشی از کتاب The Story of a Shipwrecked Sailor سرگذشت یک غریق می‌خوانیم:

The day I’m sick, the sea itself will be sick.

روزی که بیمار باشم، دریا نیز بیمار خواهد بود.

شما کدام‌یک از کتاب‌های گابریل گارسیا مارکز را خوانده‌اید؟ به نظرتان نقطه قوت داستان‌های مارکز چیست؟ اگر کتابی از این نویسنده خوانده‌اید که به نظرتان جایش در این مقاله خالی‌ست، اسم آن را به ما بگویید تا به لیست اضافه کنیم.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا