کتاب ژنرال در هزارتوی خود The General in His Labyrinth اثر گابریل گارسیا مارکز Gabriel Garcia Marquez
کتاب The General in His Labyrinth (ژنرال در هزارتوی خود) رمانی جذاب و خواندنی از نویسنده مشهور کلمبیایی «گابریل گارسیا مارکز» (Gabriel Garcia Marquez) است که زبان اصلی کتاب اسپانیایی و «ادیث گروسمان» (Edith Grossman) آن را به زبان انگلیسی ترجمه کردهاست. این کتاب داستان بسیار تأملبرانگیزی را روایت میکند و روند داستان به موضوع عشق و تقدیر میپردازد و درواقع واژه «هزارتو» به پیچیدگیهای مربوط به زندگی بشر مربوط میشود.
خلاصه کتاب The General in His Labyrinth
کتاب The General in His Labyrinth در واقع شرح حال آخرین روزهای زندگی سیمون بولیوار است. سیمون بولیوار از ابتدای جوانی به این فکر میکرد که چگونه باید آمریکای جنوبی را از استعمار اسپانیا نجات داد. در سال 1807 زمانی که فهمید اسپانیا به دلیل یورشهای متعدد ضعیف شدهاست، تصمیم گرفت جنبشهای مختلفی را علیه این کشور به راه اندازد و به نوعی نجاتبخش کشورهای تحت سلطه اسپانیا شود. این جنبشها که با رهبری خودش آغاز به کار کردند، با موفقیت توانستند کشورهای زیادی را آزاد کنند و حتی نام یکی از همین کشورها را به افتخار خدمات او «بولیوی» نهادند. حالا کتاب ژنرال در هزارتوی خود زندگی این رهبر و آزادیخواه بزرگ را به تصویر میکشد. وقتی بولیوار از بوگاتو به نوار ساحلی کلمبیا میرود که پس از آن راهی اروپا شود، ناامیدی تمام وجودش را احاطه کرده بود. او از بیماری خود رنج میکشید و از اینکه میدانست مدت زیادی زنده نخواهد ماند، در عذاب بود.
گابریل گارسیا مارکز در کتاب The General in His Labyrinth با مهارت کامل دیدگاه افراد مختلف در سراسر جهان را نسبت به سیمون بولیوار به چالش میکشد. او تصویر رقتانگیزی از یک مرد سالخورده را نشان میدهد که از لحاظ جسمی بسیار بیمار است و روح او از خستگی مفرط رنج میکشد. هرچند بسیاری از منتقدان معتقدند که این کتاب ضربه بزرگی به وجهه مشهورترین رهبر آمریکایی وارد کردهاست، اما عدهای دیگر این کتاب را آهنگی نویدبخش میدانند که بیانکننده مفاهیم عمیقی است. از نظر آنها نویسنده دنیای مدرن در آمریکای جنوبی را به دریایی تشبیه کرده که زندگی نوین در آن جریان دارد. در این میان سیمون بولیوار هرچه خودش را به دریا نزدیکتر میکند، شانسش برای زندگی کمتر میشود و سراسر وجودش را یأس و ناامیدی فرا میگیرد.
درباره کتاب The General in His Labyrinth
گابریل کارسیا مارکز در کتاب The General in His Labyrinth تصویر متفاوتی از سیمون بولیوار، فرمانده انقلابی و سیساتمدار ونزوئلایی ارائه میدهد. او شخصی بود که کشورهای آمریکای لاتین را با هم متحد کرد و به خاطر جنبشهایی که به راه میانداخت، تاریخ از او با نام «آزادیبخش» یاد میکند. این کتاب برای اولین بار در سال 1989 منتشر شد و به دلیل اینکه به توصیف رفتارهای یک قهرمان پرداخته بود، واکنشهای متعددی را از سوی منتقدین در پی داشت. زیرا بولیوار آنقدر در زندگی، جنگ و سیاست فرد موفقی بود که کسی نمیتوانست چهره شکستخورده و مریض او را باور کند. زندگی او به همه ثابت میکند که چگونه یک برنده میتواند با تمام وجود شکست بخورد و یا نابود شود.
«مارگارت اتوود» (Margaret Atwood) شاعر و داستاننویس مشهور کانادایی درباره کتاب میگوید: «این کتاب مروری جذاب بر زندگی و ادای احترام به یک انسان خارقالعاده است.»
روزنامه «لس آنجلس تایمز» (Los Angeles Times) درباره کتاب میگوید: «این کتاب بسیار فاخر است. گارسیا مارکز دیدگاه خود را از آمریکای لاتین و یک انسان بزرگ و خارقالعاده در این کتاب به خوبی به تصویر کشیدهاست.»
روزنامه « سان فرانسیسکو کرونیکل» (San Francisco Chronicle) درباره کتاب میگوید: «این کتاب یک پرتره خیرهکننده، باورپذیرو مهیج است.»
روزنامه «وال استریت ژورنال» (The Wall Street Journal) درباره کتاب میگوید: «هرچه بیشتر در روند داستان پیش میرویم، درخشش گارسیا مارکز بیشتر میشود. او در این کتاب شخصیتهای جادویی دوره ما را خلق میکند. در این میان ژنرال نه تنها شخصیتی جادویی دارد، بلکه کاملاً حقیقی است»
روزنامه آمریکایی «دالاس مورنینگ نیوز» (The Dallas Morning News) درباره کتاب میگوید: «طبق معمول، این اثر بینظیر گارسیا مارکز بسیار باشکوه است. داستان زندگی ژنرال بسیار غمانگیز اما شیوه بیان این نویسنده، درخشان و بینظیر است.»
گابریل گارسیا مارکز، درباره نویسنده کتاب The General in His Labyrinth
گابریل گارسیا مارکز در 6 مارس 1927 در دهکده آرکاتاکا واقع در کلمبیا به دنیا آمد. به جرأت میتوان او را یکی از مشهورترین نویسندگان ادبی جهان دانست. او موفق شد در سال 1982 جایزه ادبی نوبل را از آن خود کند. عشق به نوشتن از همان سالهای کودکی همراهش بود. خانوادهاش بسیار فقیر بودند و او با پدربزرگ و مادربزرگش زندگی میکرد. گاهی داستانهای کوتاهش را در روزنامهها چاپ میکرد و مدتی هم به عنوان روزنامهنگار مشغول به کار بود. با این حال دوران کودکی و جوانی او، سرچشمه الهامبخشی برای خلق داستانهای بینظیرش بودهاست.
بنیاد نوبل در بیانیهای او را « شعبدهباز کلام و بصیرت» نامید. در سال 1999 مرد سال آمریکای لاتین شناخته شد و در سال 2000 مردم کلمبیا خواستار پذیرش ریاست جمهوری کلمبیا توسط مارکز بودند ولی خودش نپذیرفت. در حال حاضر او را به عنوان یکی از پیشگامان سبک ادبی رئالیسم جادویی میدانند. رئالیسم جادویی سبکی است که در آن افسانه، واقعیت و تاریخ در هم آمیخته میشود.
گارسیا مارکز، بارها ویلیام فاکنر را به عنوان شخصیتی معرفی کردهاست که به شدت تحت تأثیر آثار او قرار میگرفت. او اولین رمانش را زمانی نوشت که 23 سال داشت و با همان کتاب، جایگاه خود را به عنوان یک نویسنده با استعداد تثبیت نمود. یکی از درخشانترین آثار گارسیا مارکز کتاب One Hundred Years of Solitude (صدسال تنهایی) است که از پرفروشترین کتابهای جهان به حساب میآید و به زبانهای مختلفی ترجمه شدهاست.
از جمله آثار دیگر او میتوان به Living to Tell the Tale (زندهام که روایت کنم) ، Love in the time of Cholera (عشق سالهای وبا)، The Autumn of the Patriarch (پاییز پدرسالار) و News Of A Kidnapping (گزارش یک آدمربایی) اشاره کرد.
او در 17 آوریل 2014 در سن 87 سالگی درگذشت؛ پس از مرگ، جسد او را سوزاندند و بخشی از خاکستر جسد را به کلمبیا منتقل کردند.