مطالب و دانستنی‌ها

به بهانه انتشار رمان The Green Mile، پشت پرده داستان مسیر سبز

یکی از سوالاتی که همیشه نویسندگان مشهور سعی می­ کنند در جواب دادن آن­ها طفره بروند، این است که ایده­ های نوشتن کتاب­های شان را از کجا می­آورند؟ آیا دفترچه‌­ای جادویی پر از ایده­‌های مختلف دارند؟ آیا تیمی دارند که به آن­ها در پیدا کردن و پرورش ایده کمک می‌کنند؟ شاید این شایعات صحت داشته باشند ولی درباره‌ی یک کتاب خاص، اوضاع متفاوت است. کتابی که توسط نویسنده­‌ی بزرگ «استیون کینگ» در سال 1996 برای اولین بار به صورت مجموعه­ شش جلدی رمان کوتاه نوشته شد و به بازار عرضه شد. استقبال بی‌­نظیر از کتاب The Green Mile (مسیر سبز)  باعث شد تا ناشر، آن­ را به صورت یک کتاب تک جلدی منتشر کند و سه سال بعد توسط کارگردان نامآشنای هالیوود، «فرانک دارابونت» تبدیل به یکی از برترین فیلم‌­های تاریخ سینما شد.

کتاب The Green Mile، روایت خاطرات یک متهم دوست‌داشتنی

داستان کتاب از زبان شخصیت اول «پل اجکامب» که در خانه­‌ی سالمندان است روایت می­‌شود. او در جوانی رئیس زندانی به نام «مسیر سبز» بوده است. زندانی که نامش را مدیون کاشی­‌های سبز زمین و دیوار­هایش است. «پل» در خاطراتش از روزی می‌گوید که یک زندانی سیاهپوست قوی‌هیکل به جرم قتل و هتک حرمت دو دختربچه دستگیر شده بود و او را برای بازجویی به بخش می­‌آ‌وردند. همه چیز از رنگ پوست تا هیکل و ظاهر مرد برعلیه او هستند. اما رفتارهای کودکانه و آرام مجرم به گونه­‌ایست که «پل» را در رابطه با قاتل بودن مرد دچار شک و تردید می­‌کند. دیری نمی­‌گذرد که زندانی خطرناک، «جان کافی»، قدرت­های ماورائی خود را به نمایش می­گذارد و موش دست آموز یکی از هم بندی‌­هایش را از دنیای مرگ بازمی‌­گرداند.

فیلم the green mile

این تنها بخش کوتاه و جذابی از خط داستانی کتاب «مسیر سبز» است که امکان ندارد به آسانی آن را زمین بگذارید و قصه‌ی آن را فراموش کنید. به گفته­‌ی نویسنده و برخی از منتقدان کتاب، ایده­‌ی اصلی شکل‌­گیری این کتاب از دو چیز الهام گرفته شده است. یکی از کتاب Of Mice and Men  (موش­ها و آدم­‌ها) نوشته‌ی «جان اشتاین‌بک» و دیگری زندگی و اعدام پسربچه­‌ای سیاهپوست به نام «جورج استینی جونیور» که پنج سال قبل از نگارش کتاب، توسط صندلی الکتریکی اعدام شد.

جورج استینی جونیور که بود؟

«جورج» پسر دورگه‌­ی آفریقایی-آمریکایی بود که به جرم قتل دو دختربچه‌­ی هفت و یازده ساله در کارولینای جنوبی به مرگ با صندلی الکتریکی محکوم شد. او که در آن زمان تنها چهارده سال سن داشت، با لقب جوان­‌ترین آمریکایی محکوم به اعدام به خاک سپرده شد. جلسه‌­ی محاکمه­‌ی او توسط هیئت منصفه که همگی سفیدپوست بودند تنها دو ساعت طول کشید و بدون شنیدن اظهارات و دفاعیات، پسر در مدت ده دقیقه به اعدام توسط صندلی الکتریکی محکوم شد و پرونده مختومه اعلام شد. نژادپرستی در آن دادگاه به حدی بالا بود که پدر و مادر او خیلی زود از جلسه اخراج شدند. پس از محاکمه، «جورج» به مدت هشتاد و یک روز در زندانی در هشتاد کیلومتری زادگاهش تحت مراقبت بود و در زمان شنیدن وصیتش به والدین و وکیلش اجازه‌­ی حضور ندادند. سرانجام روز اعدام فرا رسید و پسربچه­‌ی سیاهپوست با عبور جریان 5380 ولتی از سر و بدنش، از دنیا رفت.

پشت پرده کتاب the green mile

چند دهه بعد، بی‌­گناهی او توسط یکی از وکلای کارولینای جنوبی اثبات شد. آلت قتلی که دو دختر با آن به قتل رسیده بودن بیش از نوزده کیلو وزن داشت و «جورج» حتی قادر به بلند کردن آن از زمین نبود، چه برسد به اینکه آن را بلند کند و با قدرت به سر دو دختر بکوبد. تنها جرمی که «جورج» در تمام طول زندگی کوتاهش ناخواسته مرتکب آن شده بود، رنگ سیاهش بود.

پرونده به قدری بازتاب داشت که «کینگ» طاقت نیاورد به راحتی از کنار آن عبور کند و در سال 1996 آن را در جواب جامعه‌­­ای نژادپرست نوشت و توانست نظر بسیاری از مخاطبان و منتقدان را به خود جلب کند. کتابی که در توقف و برچیده شدن کشتارهای صندلی الکتریکی در آمریکا نقش به سزایی داشت.

ناگفته نماند که پرونده­‌ی او منبع الهام نویسندگان و فیلم­سازان دیگری هم شد. «دیوید اسکات» کتاب اول خود با نام «استخوان­های کارولینا» را بر این اساس نوشت. چند فیلم و صدها مقاله و کتاب دیگر هم در رابطه با این موضوع ساخته و نوشته شد اما هیچکدام به اندازه­‌ی کتاب «مسیز سبز» و اقتباس آن نتوانستند به شایستگی حق مطلب را ادا کنند.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا