به دنیای جادویی Harry Potter قدم بگذارید
شاید اگر قطار منچستر به لندن آن روز تاخیر نداشت هرگز “پسری که زنده ماند” متولد نمی شد و“Joanne Rowling” هرگز به اسم “J.K.Rowling” شناخته نمی شد. اما کدام یک از ما از سرنوشت پرفراز و نشیب خود خبر داریم؟ زندگی همانند سیبی است که هزار چرخ می زند.
بگذارید کمی – البته کمی بیشتر از کمی – زمان را به عقب بازگردانیم…
سال 1990 است. زنی جوان در ایستگاه قطاری در “King’s Cross” کلافه نشسته بود و مدام به ساعت مچی اش نگاه می کرد. زن با خود فکر کرد “کم کم باید قید قطار لعنتی رو بزنم”. ذهن آشفته اش مدام به هر نقطه سرک می کشید. به یاد شوهر سابقش می افتاد که از هر فرصتی برای مشاجره و کتک زدن او استفاده می کرد. ولی بیشتر برای دختر کوچکش “Jessica” دلتنگ بود. مدتی می شد که از او بی خبر بود و او را در آغوش مادرانه اش نگرفته بود. همانطور که به ریل ها خیره شده بود و در دوردست ها سیر می کرد ناگهان ایده ای از ناکجا آباد، همانند صاعقه ای در شب ظلمانی، از میان تمامی افکار در هم تنیده اش راه باز کرد و در ذهنش همانند نور کور کننده ای درخشید. زن با عجله از روی نیمکت برمی خیزد و در طلب قلمی خودش را به آب و آتش می زند. اما قلم بدون کاغذ چه فایده ای داشت؟ ممکن بود ایده به همان سرعت که ظاهر شده بود به همان سرعت نیز ناپدید می شد. اما او ناامید نشد و تمام چهار ساعتی که در واگن قطار نشسته بود را صرف فکر کردن و پروراندن آن ایده کرد. لحظه سرنوشت سازی که سال ها بعد در مصاحبه ای با مجله “New York Times” اینگونه روایت شد:
بیشتر بخوانید: بازیگران هری پاتر که مرده اند
وقتی زن جوان به لندن رسید، از قطار پیاده شد و بی هیچ معطلی نقشه نوشتن داستان هایش را در ذهنش طراحی کرد. این طراحی حدود پنج سال تمام زمان برد! پنج سال! تصویر زیر گواهی بر ذهن خلاق و برنامه ریزی حرفه ای رولینگ است…
ابتدا حاصل تحقیق و برنامه ریزی پنج ساله اش تبدیل به یک کتاب قطور تک جلدی شد ولی زن دست از تلاش برنداشت و ناامید نشد. دوباره همه چیز را از سر نوشت و با قرار دادن داستان های فرعی بالاخره موفق به نوشتن کتاب اول خود شد. قدم بعدی او به چاپ رساندن این کتاب بود. به همین خاطر او سه فصل ابتدایی کتابش را برای دوازده ناشر ارسال کرد. او ساعت ها صبر کرد. ساعت ها تبدیل به روز می شدند، روزها تبدیل به هفته. سرانجام جواب تک تک ناشران به دستش رسید… هیچکدام از آن ها تمایلی به چاپ کتاب او نداشتند و برخی کتابش را فاقد ارزش ادبی خوانده بودند…
در این میان انتشارات کوچک “Bloomsberry” که در آن زمان شانس زیادی برای رقابت با سایر ناشران نداشت به کتاب او علاقه نشان داد. ” Barry Cunningham” که در آن زمان برای انتشارات کار می کرد در مصاحبه ای اذعان کرد که در همان ابتدا عاشق رابطه دوستانه سه شخصیت اول شده بود. با پیگیری و پشتیبانی او به سرعت “Harry Potter and the Sorcerer’s Stone” قفسه کتاب فروشی ها را قبضه کرد و خیلی زود، زن جوان و مادری مجرد را ثروتمندتر از “ملکه الیزابت” کرد
کتاب اول مجموعه در انگلستان با نام “Harry Potter and the Philosopher’s Stone ” منتشر شد، در حالیکه ناشر آمریکایی آن تصمیم گرفت آن را با نام ” Harry Potter and the Sorcerer’s Stone” به چاپ برساند. طولی نکشید که “Joanne Rowling” به یکی از پرفروش ترین نویسندگان تاریخ تبدیل شد. همچنین کتاب هری پاتر و سنگ جادو در میان پرفروش ترین کتاب های جهان و حتی تاریخ قرار دارد.
اکنون زمانش فرا رسیده تا با هم سری به دنیای اولین کتاب بزنیم. دنیایی که اگر واردش شوید، بدون شک عاشق آن خواهید شد و هیچ راه بازگشتی نخواهید داشت. وقتش رسیده تا در راهرو های تاریک و مرموز هاگوارتز قدم بزنیم… با ما باشید
کتاب های هری پاتر
“پسری که زنده ماند” عنوان اولین فصل از کتاب های هفت گانه “Harry Potter“ است. پیشگویی ها حاکی از این است که روزی پسری زاده خواهد شد که “Lord Voldemort”، قدرتمندترین جادوگر سیاه را شکست خواهد داد. به همین خاطر لرد سیاه پس از یافتن مکان زندگی “Lily” و “James Potter” آن ها را به قتل می رساند ولی پیش از اینکه موفق به کشتن Harry شود مادر هری خودش را بین او و نوزادش قرار میدهد. وقتی این اتفاق افتاد، جادوی کشنده و معروف Avada Kedavra به Lily برخورد میکند و پس از بازگشت، به خود لرد سیاه اصابت میکند و تاثیر مخربی روی قدرت و جسم او میگذارد. پس از اینکه این خبر در دنیای جادوگری پیچید، هری پاتر، تنها کسی که از ورد کشنده و ممنوعه جان سالم به در برده بود تبدیل به مشهورترین فرد در این دنیا شد. اما جادوی لرد سیاه یک یادگاری بر پیشانی هری باقی گذاشت، یک علامت سرخ به شکل رعد که هری را با هر جادوگر دیگری متمایز میکرد. در تولد یازده سالگی اش هری درمییابد که یک جادوگر است.
Welcome to hagwarts
Harry: (puts cake down ) Excuse me, who are you?
Hagrid: Rubeus Hagrid. Keeper of keys and grounds at Hogwarts. Course, you’ll know all about Hogwarts.
Harry: Sorry, no.
Hagrid: No? Blimey, Harry, didn’t you ever wonder where your mum and dad learned it all?
Harry: Learnt what?
Hagrid: You’re a wizard, Harry.
Harry: I-I’m a what?
Harry: A wizard
پس از هضم این حقیقت که او یک جادوگر است هری رهسپار مدرسه جادوگری و رویایی “Hogwarts“ میشود. در قطار او با پسری مو قرمز و کک و مکی به نام “Ron Weasley” و دختری باهوش به نام “Hermione Granger” آشنا میشود. همان شب در طی مراسمی، کلاه گروه بندی هری را در یکی از گروه های چهارگانه Gryffindor، Hufflepuff، Ravenclaw و Slytherin که هر یک ویژگی های خاص و منحصر به فرد خود را دارند قرار داد. هاگوارتز برای هری حکم خانه را داشت. جایی که در آن اوقات شادی را در کنار بهترین دوستانش سپری میکرد. اما زندگی در هاگوارتز برای او بهایی داشت. بهایی که هر سال باید با به خطر انداختن جان خود و دوستان صمیمی اش آن را میپرداخت. با این حال فکر انتقام گرفتن از ولدمورت هرگز از فکر و ذهنش بیرون نمیرفت. از طرفی جادوگر سیاه تضعیف شده نیز از هر فرصتی برای بازگشتن به قدرت استفاده میکرد و هر روز به تعداد یاران وفادارش که به “Death-eater” شهرت داشتند اضافه میشد.
در همان اولین روز سال تحصیلی با شخصیتی مرموز به نام پروفسور “Severus Snape” آشنا میشویم که رفتار بسیار نامناسبی با هری پاتر دارد و با هر خطای کوچکی از هری و گریفیندور نمره کسر میکند. اسنیپ زمانی یکی از مرگخواران بوده ولی با شهادت دامبلدور در دادگاه مبنی بر اینکه او دیگر از گروه آن ها جدا شده است تبرئه می شود و به عنوان یکی از اساتید هاگوارتز فعالیتش را شروع میکند.
سال اول برای هری سال خوش یمنی نبود و بارها خطر از بیخ گوش او رد شد. در سال دوم او با هیولای باستانی و زهرآلود به نام “Basilisk” مواجه شد ولی این بار هم جان سالم به در برد. در کتاب سوم که روایت گر حوادث سال سوم است، هری پاتر و دوستانش با زندانی خطرناکی به نام “Sirius Black” سر و کار دارند که به گفته برخی کسی است که مکان زندگی پدر و مادر هری را به لرد سیاه لو داد. پس از اینکه حقایق برای هری درباره زندانی فراری آشکار میشود حال او باید خود را برای مسابقه ای بزرگ و تاریخی آماده کند. مسابقه ای به اسم “Triwizard Tournament” که در آن هری با سه جادوگر جوان و با استعداد دیگر رقابت میکند. طی حوادث تلخ و غیرمنتظره ای، لرد سیاه دوباره به قدرت میرسد ولی بسیاری از مردم حرف های هری مبنی بر بازگشت این جادوگر بی رحم را باور نمیکنند. در کتاب پنجم گروهی از افراد معتمد “Dumbledore” محفلی به نام “محفل ققنوس” را تشکیل میدهند که هدف آن مبارزه با ولدمورت و محافظت از پسر برگزیده یعنی هری پاتر است. کتاب ششم مخاطبان خود را با شوک های بسیاری روبرو میکند و لحظات مهیج اما تلخ را به آن ها میچشاند. “هری” که چیزی برای از دست دادن ندارد تصمیم می گیرد به همراه “رون” و “هرماینی” به دنبال “Horcrux” ها برود و با نابودی آن ها پس از هفده سال از قاتل والدینش انتقام بگیرد.
هر کتاب از مجموعه کتاب های هری پاتر دارای داستان های فرعی متفاوتی هستند و مخاطب را با ماجراجویی های زیادی همراه می کند. اما با این حال خط اصلی داستان یعنی مقابله هری پاتر و ولدمورت در هر کتاب با مهارت بسیار زیادی حفظ شده است و هرگز نویسنده شما را تنها و سردرگم و بی خبر از سرنوشت شخصیت های خود رها نمی کند.
رکوردها و جوایز کتاب های Harry Potter
کتاب اول مجموعه توانست پس از مدت کوتاهی به موفقیت های چشمگیری دست یابد و جوایز فراوانی را از دست داوران و منتقدین بگیرد. کتاب هفتم مجموعه با نام ” The Deathly Hallows” موفق شد تنها در 24 ساعت اولیه انتشارش 8.3 میلیون نسخه در ایالت متحده به فروش برساند و رکوردی عجیب در تاریخ فروش کتاب برجا بگذارد. به طوری که مجموع هفت کتاب “هری پاتر” پس از گذشت یک دهه به پرفروش ترین مجموعه کتاب در طول تاریخ تبدیل گشت و به بیش از هشتاد زبان مختلف ترجمه شد.
از مهم ترین جوایز ارزشمندی که کتاب های “هری پاتر” توانستند کسب کنند می توان به جوایز زیر اشاره کرد:
- سه جایزه پی در پی Nestlé Smarties Book Prize 1997 Gold Medal 9–11 years
- دو جایزه متوالی British Book Awards Children’s Book of the Year
- British Book Awards Book of the Year (shortlist) 2003
- Winner of the British Book Awards, WH Smith Book of the Year 2006
- Royal Mail Award for Scottish Children’s Books (best book for readers aged 8–12 years) 2006
- Whitaker’s Platinum Book Award 2001
“رولینگ” سه کتاب دیگر به نام های “The Tales of Beedle the Bard”، “Quidditch Through the Ages” و “Fantastic Beasts and Where to Find Them” را به رشته تحریر درآورد که هر سه به مجموعه “The Hogwarts Library” شهرت دارند. “رولینگ” تمام درآمد حاصل از فروش سه کتاب را وقف امور خیریه کرد.
در سال 2016 “Rowling” با همکاری دو نویسنده دیگر نمایشنامه دو قسمتی جدیدی به نام “Harry Potter and the Cursed Child” نوشت که داستان آن به نوعی 19 سال پس از آخرین کتاب مجموعه رخ می دهد و درباره حوادثی است که “Albus Potter”، پسر “هری پاتر” و “Scorpius Malfoy”، پسر “دراکو مالفوی” در مدرسه جادوگری تجربه می کنند. این دو پسر نوجوان که شباهت زیادی به پدران خود ندارند تصمیم می گیرند تا با استفاده از “Time-turner” به گذشته بازگردند تا جلوی کشته شدن “سدریک دیگوری” را بگیرند.
در همان سال “رولینگ” با کتاب “Fantastic Beasts and Where to Find Them: The Original Screenplay” دوباره امید را در دل هوادارن دنیای جادو زنده کرد و نوید شروع یک مجموعه کتاب پنج جلدی را به آن ها داد. کتابی که به صورت نمایشنامه نگاشته شده است و هفتاد سال پیش از متولد شدن “هری پاتر” را روایت می کند. شخصیت اول کتاب جانورشناسی به نام “Newt Scamander” است که تخصص در یافتن و تربیت جانوران شگفت انگیز و جادویی دارد. در طول سفرش به شهر نیویورک “Newt” چمدان جادویی خود را که حاوی باغ وحش عظیمی از جانوران جادویی است را گم میکند که همین مسئله برایش دردسر ساز میشود.
در کتاب دوم همین مجموعه به نام “Fantastic Beasts: The Crimes of Grindelwald – The Original Screenplay” که دو سال پس از کتاب اول منتشر شد، جانورشناس مشهور توسط “Albus Dumbledore” به ماموریتی فرستاده می شود که هدفش یافتن جادوگری زیرک و خطرناک به نام “Grindelwald” است. این جادوگر قدرتمند و سیاه زمانی صمیمی ترین دوست مدیر مدرسه “هاگوارتز” بوده و رابطه دوستی عمیقی با او داشته است.
با این حال علی رقم فروش بسیار خوب هر دو کتاب، “رولینگ” نتوانست موفقیتی که در نوشتن کتاب های “هری پاتر” بدست آورده بود را تکرار کند. باید منتظر ماند و دید “رولینگ” و سه کتاب بعدی این مجموعه چگونه می خواهند طرفداران خود را دوباره شگفت زده و شیفته خود کنند.
جی. کی. رولینگ J.K. Rowling
“Joanne Kathleen Rowling” متولد 31 جولای 1965 در شهر کوچکی به نام “Yate” است. پدرش مهندس شرکت “Rolls Royce” بود. والدینش در ایستگاه قطار “King’s Cross” یکدیگر را ملاقات کرده بودند، همان ایستگاهی که سبب شد ایده خلق کتاب های “Harry Potter” به ذهن دختر آینده شان الهام شود. وقتی “Joanne” تنها دو سال داشت خواهرش “Dianne” متولد شد. او گاهی اوقات داستان های فانتزی برای خواهر کوچکترش می خواند و شاید همین موضوع نقطه شروعی برای شکل گیری شخصیت نویسنده “رولینگ” محسوب شود.
به گفته خود “رولینگ”، او دوران نوجوانی تلخی داشت. شاید بخش بزرگی از این ناراحتی بیماری مادرش بود. مادری که پس از مرگش باعث شد “رولینگ” برای مدت زیادی افسرده شود و باعث شود دخترش همین احساس غم و اندوه را به خوبی به زندگی شخصیت اول کتابش، “هری پاتر” منتقل کند. ابتدا او در آزمون ورودی دانشگاه آکسفورد مردود شد ولی چند سال بعد با مدرک کارشناسی در زمینه آثار کلاسیک در پاریس فارغ التحصیل شد. پس از فارغ التحصیلی، “رولینگ” جوان به شهر “پورتو” در پرتغال سفر کرد. شب ها تدریس می کرد و روزها تنها پشت ماشین تحریر کهنه اش مینشست و اجازه میداد کلمات روی کاغذهای کاهی جان بگیرند. همان دوران بود که او در کافه ای با روزنامه نگار معروف، “Jorge Arantes” آشنا شد و مدتی نگذشت که با یکدیگر ازدواج کردند. حاصل این ازدواج دختری زیبا به نام “جسیکا” بود. آن زمان “رولینگ” تصور میکرد که زندگی کم کم روی خوش را به او نشان داده اما طولی نکشید که همسر بداخلاقش از او جدا شد و او را تنها گذاشت. او و دخترش به شهر “Edinburgh” و نزد خواهرش نقل مکان کردند. در آن زمان “رولینگ” سه فصل اول کتاب اول “هری پاتر” را نوشته بود. در سال 2001 “رولینگ” مجددا با پزشکی به نام “Neil Murray” اهل اسکاتلند ازدواج کرد و از او صاحب پسری به نام “David Gordon Rowling Murray” شد.
پس از موفقیت و فروش نجومی کتاب هایش، “رولینگ” در سال 2004 توسط سایت “Forbes” به عنوان اولین نویسنده ثروتمند دنیا لقب گرفت ولی کمک 160 میلیون دلاری وی به خیریه و همچنین هزینه بالای مالیات در انگلستان باعث شد که نام او از روی سایت حذف شود.