با خواندن این مقاله، تمام اصطلاحات مهم کوهنوردی را به انگلیسی یاد میگیرید و میتوانید در این زمینه به مکالمه بپردازید.
زندگی برای یک کوهنورد حرفهای معنای دیگری دارد؛ صعود به قلههای بلند، آنقدر لذتبخش است که کوهنوردان را به تجربه این حس ناب وابسته میکند. استشام هوای تازه در قله کوه و دیدن مناظر بینظیر از آن ارتفاع، معنی زندگی را برای یک کوهنورد تغییر میدهد. اگر شما هم جزء کوهنوردان حرفهای هستید یا میخواهید قدم در این مسیر جذاب بگذارید، باید اصطلاحات کوهنوردی را بشناسید. اگر بهعنوان گردشگر بخواهید با افراد دیگر ارتباط برقرار کنید، دانستن این اصطلاحات برای شما ضروریست و شما را حرفهایتر نشان میدهد. به همین دلیل ما تصمیم گرفتیم در این مقاله با شما از اصطلاحات کوهنوردی در انگلیسی حرف بزنیم و هرکدام را طوری توضیح دهیم تا بهراحتی یاد بگیرید؛ پس تا آخر همراه سایت جنگل بمانید.
کلمات و عبارات مربوط به کوهستان و دره در زبان انگلیسی
همانطور که گفتیم، واژگان رایج کوه نوردی در انگلیسی را کوهنوردان باید بلد باشند. اما برای اینکه این بخش را بدون هیچ مشکلی یاد بگیرید، میخواهیم این واژگان و اصطلاحات را در دستهبندیهای مختلف به شما آموزش دهیم. دسته اول را که از سایر دستهها مهمتر است، به کلمات و عبارتهای مربوط به کوهستان و دره اختصاص دادهایم؛ پیشنهاد میکنیم از این واژگان عکس بگیرید یا جایی آنها را بنویسید تا هرموقع فراموش کردید، آنها را مرور کنید.
بیشتر بخوانید: جملات کاربردی انگلیسی در سفر
Valley (دره): دره معمولاً جاییست برای عبور رودخانههای دائمی و فصلی. در حالت کلی به پایینترین نقطهای که در محل برخورد دو دامنه شیبدار قرار دارد، Valley می گویند.
Edge (لبه): به قسمت باریکی که روی دیوار سنگی قرار دارد، Edge میگویند.
Rock climbing (سنگنوردی): از این عبارت برای تمام صعودها روی سنگ یا صخره استفاده میشود.
Indoor gym climbing: مجموعهای از رشتههای ورزش سنگنوردیست که در سالنهای تمرینی و بر روی دیواره مصنوعی انجام میشود.
Eight-thousander: به کوههایی که بیش از 8000 متر ارتفاع دارند، eight-thousander میگویند. در جهان 14 قله وجود دارد که در این دسته قرار میگیرند و جزء بلندترین کوههای جهان هستند.
First ascent (اولین صعود): به اولین صعود از یک مسیر کوهستانی، سنگنوردی یا قله first ascent میگویند.
Free solo climbing (صعود فری سولو): صعود بدون استفاده از طناب، صعود فری سولو یا انفرادی آزاد نام دارد.
Bouldering: یکی از زیرمجموعههای ورزش سنگنوردیست که به هیچ ابزاری نیاز ندارد. این رشته هم در سالن انجام میشود و هم در طبیعت. در این رشته افراد در مسیرها و سنگهای کوتاه حرکات کمی انجام میدهند ولی باید تکنیکهای زیادی را برای آن یاد بگیرند.
Sport climbing (سنگنوردی ورزشی): این رشته هم شکل سادهای از ورزش سنگنوردیست. صعودکنندگان در سنگنوردی ورزشی، درگیر تکنیکهای پیچیده استفاده از ابزار نمیشوند و نیازی ندارند که از وضعیتهای خاص در صعود دیوارهها اطلاع داشته باشند. افراد معمولا به این رشته به شکل یک ورزش و با اهداف رقابتی نگاه میکنند.
Traditional climbing (صعود کلاسیک): به این صعود، صعود کردهای هم میگویند؛ در این روش، هرجا که سر طناب صعود میکند و ابزارهای میانی میماند، نفر بعدی باید بعد از صعود آنها را جمع کند.
Mountain climbing: افرادی که می خواهند در این رشته ورزشی فعالیت کنند، باید چگونگی استفاده از ابزار کوهنوردی را بلد باشند و تجربههای مختلفی را در زمینه صعود کسب کنند. Mountain climbing به معنای بالارفتن از کوه در مسیرهاییست که درگیریهای فنی دارد.
Ice climbing: این واژه برای ورزش یخنوردی استفاده میشود. در این فعالیت افراد با یخهای آبشارهای یخی یا یخچالهای عظیم درگیر هستند.
Mixed climbing (صعودهای ترکیبی): به صعود از مسیرهایی گفته میشود که هم با یخ و هم با سنگ درگیری دارد.
Mountaineering: این رشته خود به رشتههای دیگری تقسیم میشود وبه معنای تمام فعالیتهاییست که شخص ورزشکار را با محیط کوه درگیر میکند.
Dry tooling: به سنگنوردی با ابزارهای یخنوردی مثل (تبر یخ و کارامپون) میگویند. درواقع این رشته فعالیتیست بین سنگنوردی و یخنوردی.
Big wall climbing: به سنگنوردی و صعود از دیوارههای بلند میگویند که طولشان از 50 متر یا دو طول طناب بیشتر است. افرادی که این رشته را انتخاب میکنند باید غیر از تکنیکهای حرکتی برای صعود، تکنیک استفاده از ابزارهای سنگنوردی را بلد باشند.
واژگان و عبارات مربوط به تجهیزات کوهنوردی در انگلیسی
یاد گرفتن تجهیزات کوهنوردی به انگلیسی برای کوهنوردان ضروریست. چون استفاده از بسیاری از آنها واجب است. اگر شما هم کوهنورد هستید، بهتر است اصطلاحات انگلیسی مرتبط با بیماری و پزشکی را قبل از شروع سفر، یاد بگیرید یا در جایی یادداشت کنید تا درصورت بروز مشکل، دربارهاش با دیگران حرف بزنید و در مواقع اورژانسی داروها یا تجهیزات درستی را به کار بگیرید.
Dynamic Rope (طناب دینامیک): این طناب برای کوهنوردی استفاده میشود و به خاطر خاصیت کشسانی که دارد، شدت سقوط را کمتر میکند.از این طناب در سنگنوردی هم استفاده میشود.
Sling (اسلینگ): اسلینگ نوعی تسمه است که در سنگنوردی استفاده میشود و از ابزارهای پرکاربرد به حساب میآید. از اسلینگ برای کارگاه زدن، خود حمایت زدن و ... استفاده میگردد.
Adze (بیلچه): بیلچه ابزاریست که برای کندن جای چادر یا جای پا استفاده میشود. این ابزار همچنین برای تمیزکاری محل قرار دادن پیچ یخ در هنگام صعود هم به کار میرود. پشت بعضی از انواع تبر یخ و کلنگ کوهنوردی به شکل بیلچه است.
Ascender (اسندر): اسندر نوعی ابزار صعود روی طناب است.
Belay device (ابزار حمایت): ابزار حمایت نوعی وسیله مکانیکیست که برای بیشتر کردن نیروی ترمز استفاده میشود. برخی از ابزارهای حمایت را به عنوان ابزار فرود هم استفاده میکنند.
Climbing Harness (هارنس سنگوردی): یکی از تجهیزات کوهنوردیست که به آن تونیک هم گفته میشود. این وسیله در صخرهنوردی و کار در ارتفاع هم به کار میرود. به وسیله هارنس فرد میتواند خود را به طناب یا کارگاه وصل کند و ایمنی خود را بالا ببرد.
Belay loop (حلقه حمایت): به قویترین نقطه روی هارنس میگویند که برای اتصال ابزار حمایت به کار میرود.
Climbing shoe (کفش سنگنوردی): به کفشی میگویند که برای سنگنوردی به کار میرود.
Copperhead (کوپرهد): از این ابزار که از یک سیم بکسل تشکیل شده، برای صعود مصنوعی استفاده میشود.
Crampons (کرامپون): کرامپون را زیر کفش کوهنوردی نصب میکنند تا بهراحتی بتوانند از روی یخ و برف بالا بروند. این وسیله درواقع یک جفت چارچوب فلزیست که انواع مختلفی مثل آبشاری، برفچالی و ... دارد.
Daisy chain: این وسیله در دیوارهنوردی کاربرد دارد؛ دیزی چین درواقع نوعی زنجیر تولید شده با تسمه به وسیله دوخت یا گره است و برای نگهداشتن وزن صعودکننده استفاده میشود.
Dexamethasone: برای درمان بیماریهایی که فرد ممکن است در ارتفاع گرفتار آن شود، بهتر است این دارو همیشه همراه کوهنورد باشد.
Figure eight (هشت فرود): یکی دیگر از تجهیزات کوهنوردی به انگلیسی figure eight نام دارد. این وسیله درواقع نوعی ابزار فرود یا حمایت است و شکلی شبیه عدد 8 به انگلیسی دارد.
Gaston (گاستون): نوعی گیره سنگنوردیست که به افتخار کوهنورد فرانسوی، گاستون ریبوفا، به این اسم نامیده شدهاست.
Grigri: یکیدیگر از واژگان رایج کوه نوردی در انگلیسی که شاید به گوشتان خورده باشد، گریگری است. این وسیله نوعی ابزار حمایت است. بهتر است سنگنوردان سنگینتر از آن استفاده کنند. چون مجهز به سیستم ترمز کمکی تحت بار است.
Haul bag (کیسه بالاکشی): این کیسهها در برابر ساییدگی و کشیده شدن روی سنگ بسیار مقاومند. از این کیسهها برای حمل بار در دیوارهنوردی استفاده میکنند.
Hexcentric (هکزان): یک نوع ابزار میانی که شش ضلعیست و یک تسمه یا طنابچه به آن وصل است.
Ice hammer (چکش یخ): این ابزار نوعی تبر یخ است که سری شبیه چکش دارد.
Ice screw (پیچ یخ): از این پیچ برای حفاظت از سقوط در یخهایی که شیب تندی دارند، استفاده میشود.
Jumar (یومار): با کمک یومار و با استفاده از آن روی طناب میتوان صعود کرد.
واژگان و عبارات مربوط به تکنیک های کوهنوردی در انگلیسی
تا اینجا با بخشی از اصطلاحات کوهنوردی در انگلیسی آشنا شدید. در این قسمت میخواهیم چند تکینک مهم و معروف کوهنوردی به انگلیسی را به شما بگوییم که دانستن آن برای کوهنوردان ضرورویست.
Back-step (بک استپ): بک استپ درواقع یکی از تکنیکهای سنگنوردیست و به معنی پا گذاشتن روی یک گیره به روش بیرون پا و چرخاندن باسن به سمت سنگ برای نزدیکشدن بیشتر به دیواره است.
Figure four (تکنیک فور): تکنیک فور یک تکنیک پیشرفته صعود است که در آن فرد باید پایش را روی یک بازو قلاب کند و با استفاده از فشار پا به بازو دستش را بالاتر ببرد. این تکنیک نیاز به قدرت و یک گیره دست خوب دارد.
Flag (فلگ یا پرچم): در این تکنیک سنگنورد باید یک پایش را برای حفظ تعادل نگه دارد و نه برای تحمل وزن.
Chimney (تنوره): وقتی یک شکاف بزرگ به اندازه جا گرفتن صعودکننده وجود داشته باشد و فرد با استفاده از فشار سر، کمر و پاهای خود به شکل مخالف از آن بالا رود.
واژگان رایج برای کمپینگ کردن در انگلیسی
در میان واژگان رایج کوه نوردی در انگلیسی عبارتهایی هستند که برای کمپینگ استفاده میشود. ما میخواهیم در این قسمت چند عبارت مهم در این حوزه را به شما معرفی کنیم.
مطالعه بیشتر: آدرس پرسیدن به زبان انگلیسی
Bivouac (بیواک): بیواک به معنای شبمانی در کوه است. یک کوهنورد برای اینکه شب را در کوه سپری کند، باید تجهیزاتش کامل باشد. این تجهیزات شامل چادر کوهنوردی، کیسه بیواک، پرتالج و ... است.
Mountaineering tent (چادر کوهنوردی): داشتن چادر کوهنوردی برای هر کوهنورد حرفهای واجب است.
Pitch: این واژه به معنی چادر یا کمپ زدن است.
Sleeping bag (کیسه خواب): داشتن یک کیسه خواب مخصوص برای کوهنوردانی که قصد شبمانی در کوه را دارند، لازم است. چون به آنها کمک میکند بهخوبی استراحت کنند و انرژی از دست رفته خود را جبران نمایند.
Peg: این واژه به معنی چوب، میله یا میخ نگهدارنده چادر است.
Primus: اجاق پریموس مخصوص کمپینگ است و هر کوهنوردی باید در لوازم خود این اجاق را به همراه داشته باشد.
Rucksack (کولهپشتی): یک کولهپشتی استاندارد، تمام تجهیزات ضروری را در خود جای میدهد. Rucksack باید بهگونهای انتخاب شود که به کوهنورد فشار زیادی وارد نکند.
واژگان رایج کوه نوردی در انگلیسی
تا اینجای مقاله هر اصطلاحی را که نیاز بود در زمینه کوهنوردی بدانید، مرور کردیم. در آخر میخواهیم کوهنوردی به انگلیسی و تمام لغتهای رایج در این زمینه را بررسی کنیم تا خیالتان راحت شود که دانستههای شما در این زمینه کامل است.
معنی | واژه |
ارتفاع از سطح دریا | altitude |
بهمن | avalanche |
قله کوه | brow |
تلهکابین | cable car |
سنگچین | cairn |
تنگه | canyon |
تلهسییژ | chairlift |
گردنه | col |
پرتگاه | crag |
حفره | corrie |
نوک | crest |
دره | dale |
سد (آب) | dam |
خاگه (نوعی تپه کوتاه) | drumlin |
تپه | fell |
یخچالی | glacial |
بیشه | glade |
آبگذر | gulch |
پیچ تند | hairpin bend |
کوهسار | highland |
تپه | hill |
نوک تپه | hilltop |
تپه کوچک | knoll |
کوهستان | mount |
کوه | mountain |
کوهستانی | mountainous |
کوهنوردی | mountaineering |
قله کوه | mountaintop |
قله | peak |
پرتگاه | precipice |
سنگلاخ | scree |
شیب | slope |
دریاچه کوهستانی | tarn |
جمله های انگلیسی در کوهنوردی
حالا در این قسمت میخواهیم چند جمله پرکاربرد را به شما معرفی کنیم که به احتمال زیاد در کوهنوردی زیاد به کارتان میآید. اگر این جملات را بشناسید و لغات و اصطلاحات مربوط به آب و هوا را بلد باشید، بهراحتی میتوانید خودتان سر صحبت را باز کنید.
.Today it is fine
امروز هوا خوب است.
.I am fond of hiking
به راهپیمایی علاقهمندم.
.In some parts of Iran , when climbing in summer , you may be dehydrated
در برخی از قسمتهای ایران، اگر در تابستان کوهنوردی کنید، ممکن است گرمازده شوید.
In Iran , the weather varies a lot in different.
در ایران، هوای مناطق مختلف بسیار متفاوت است.
I prefer hill walking to serious mountain climbing.
کوهگردی را به صعودهای جدی ترجیح میدهم.
The region is best from June till mid September.
بهترین فصل منطقه از ماه ژوئن تا اواسط سپتامبر است.
This guidebook details all the necessary info.
این کتاب راهنما، شامل تمام اطلاعات ضروریست.
How high is this mountain?
ارتفاع کوه چقدر است؟
?How deep is the valley
عمق آن دره چقدر است؟
?From where can we get the best view
بهترین دید را از کجا داریم؟
.A dramatic view can be seen from the facing ridge
از یال روبه رو دید بسیار جذابی داریم.
.I should like to see Damavand from this point
دوست دارم دماوند را از این نقطه تماشا کنم.
.If you fall, you have serious problem
اگر سقوط کنی مشکلات جدی برایت پیش میآید.
.It is the hardest route I've ever done
این دشوارترین مسیریست که تاکنون صعود کردهام.
جمعبندی همانطور که دیدید در این مقاله اصطلاحات کوهنوردی در انگلیسی را معرفی کردیم و راجعبه هرکدام مفصل حرف زدیم. آیا شما اصطلاح دیگری میشناسید که جایش در این مقاله خالی باشد؟ آن را به ما معرفی کنید تا به لیستمان اضافه کنیم. |