مطالب و دانستنی‌ها

چند راه برای برای ماندگاری کتاب‌ها در ذهن – بخش اول

خواندن کتاب‌های پرشمار و متنوع می‌تواند خیلی جذاب باشد. لذت ورق زدن کتاب‌ها را هر شب قبل از خواب، در ایستگاه اتوبوس، بین جمعیت در مترو و هر فرصت کوتاه دیگری می‌توان تجربه کرد. اما وقتی به کتابخانه‌ی خود نگاه می‌کنید و با حجم انبوهی از کتاب‌های خوانده شده مواجه می‌شوید، چه مقدار از داستان‌ها و محتوای آن‌ها را به خاطر دارید؟ شما هم مثل «رالف والدو امرسون» نویسنده و منتقد آمریکایی، هستید که میگفت: «من هرگز نمی‌توانم کتابی را بیشتر از وعده‌های غذایی که خوردم به یاد داشته باشم، حتی اگر آن کتاب من را درگیر خودش کرده باشد»؟

برخی معتقد هستند که مطالب کتاب‌ها در ناخودآگاه انسان ثبت می‌شود و در رفتارها و تفکر انسان تاثیر غیرهوشیار دارند. اما عده‌ای دیگر در تلاش هستند تا با هر راهی که شده میزان ماندگاری مطالب کتاب‌ها را افزایش دهند. با تمام احترام به «امرسون» و نظر او درباره‌ی کتاب‌هایی که خوانده اما خیلی خوشایند نیست که کتابی را تا نیمه بخوانیم و تازه متوجه شویم که قبلا این کتاب را خوانده بودیم.  روانشناسان درباره‌ی اینکه چگونه ذهن خود را پرورش بدهیم تا بتوانیم مطالب خوانده شده را بیشتر در ذهنمان نگه داریم نظرات کارشناسی زیادی دارند اما طبق معمول نظراتشان راه‌گشا نیست. لذا در ادامه‌ی مطلب سعی شده است تا نظرات و تجربیات افراد کتاب‌خوان را به اشتراک بگذاریم، راه حل‌هایی که  هرکدامشان می‌توانند به تنهایی هم کمک‌کننده باشند:

جلسه آشنایی با کتاب داشته باشید

قبل از این کتاب که را باز کنید و شروع به خواندن کنید، سعی کنید با کتابی که قرار است بخوانید آشنا شوید. تفاوتی نمی‌کند که رمان می‌خوانید یا ناداستان، بهتر است هرچه بیشتر درباره‌ی آن اطلاعات جانبی داشته باشید. به عنوان مثال زمانی‌که قصد دارید کتاب درک یک پایان را مطالعه کنید احتمالا آشنا بودن با شرایط اجتماعی انگلستان در دهه‌های 50 تا 70 از جمله تغییرات در آزادی‌های اجتماعی جوانان، گروه‌های موسیقی هنجارشکن و تغییر در نگرش جوانان نسبت به زندگی در درک بهتر داستان، بسیار تاثیر گذار خواهد بود. به عنوان مثالی دیگر، خواندن کتاب عامه‌پسند با شناخت «سلین» نویسنده‌ی بزرگ فرانسوی، که نام شخصیت اول داستان از نام او گرفته شده بسیار جذاب‌تر خواهد شد.

این روش مثل ماهیگیری است. تور ماهیگیری اطلاعات قبلی ما درباره‌ی کتاب و محتوای کتاب، ماهی‌ها هستند. زمانی‌که اطلاعات قبلی درباره‌ی کتاب نداشته باشیم ماهی‌ها را میبینیم که از جلوی ما رد می‌شوند ولی نمیتوانیم آن‌ها را صید کنیم (در حافظه‌ داشته باشیم) اما به محض اینکه تور ماهیگیری را فراهم کنیم می‌توانیم ماهی را به چنگ آوریم.

چند راه برای برای ماندگاری کتاب‌ها در ذهن

تمرکز کنید

متمرکز بودن در شرایط حاضر که از چپ و راست پیام‌های مختلف را از شبکه‌های اجتماعی مختلف دریافت می‌کنیم و هر لحظه بمباران خبری می‌شویم بیشتر شبیه شوخی است.  اما حداقل می‌توانیم تلاشمان را بکنیم. به قول «سعدی» بزرگوار:

«به راه بادیه رفتن به از نشستن باطل                                                          و گر مراد نیابم به قدر وسع بکوشم»

با وجود تمام سختی که متمرکز بودن هنگام مطالعه دارد ولی نتیجه‌ی آن ارزشمند خواهد بود. برای تمرکز بیشتر زمان کتاب خواندن تلویزیون را در پس زمینه روشن نگذارید، چت نکنید و تفن همراه خود را چک نکنید، با یک دست آشپزی نکنید و با دست دیگر کتاب را نگه دارید و بخوانید (این موضوع علاوه بر اینکه برای حافظه بد است برای سلامتی هم خطرناک خواهد بود!). اگر در روز تنها 20 دقیقه، 10 دقیقه و حتی 3 دقیقه قبل از خواب فقط می‌توانید با تمرکز کامل و بدون هیچ مزاحمتی کتاب بخوانید، فقط در همین لحظه‌ها کتاب بخوانید. با این روش امکان دارد سرعت کتاب‌خوانی شما پایین بیاید و مدت زمان زیادی نیاز باشد تا کتاب تمام شود ولی حداقل یک کتاب را در حافظه‌ی خود خواهید داشت و کیفیت را بر کمیت ترجیح داده‌اید. یکی از کتاب‌هایی که خواندن آن نیازمند تمرکز بسیار بالایی است کتاب صد سال تنهایی (One Hundred Years of Solitude) است. خواندن این کتاب به دلیل اسامی مشابه شخصیت‌ها بسیار سخت است و نیاز به دقت فراوان دارد، به همین دلیل کوچکترین عامل حواس‌پرتی لذت خواندن کتاب را نابود می‌کند و چه بسا کتاب نیمه تمام رها شود.

به کتابی که در حال خواندنش هستید فکر کنید

شاید گفتن این موضوع که درباره‌ی کتابی که میخوانید فکر کنید، اندکی خنده‌دار باشد اما باور کنید بسیاری به صورت منفعلانه‌ای کتاب می‌خوانند، کتاب خوانندنشان بیشتر شبیه به روخوانی است و بدون هیج تفکری انجام می‌شود. این روش کتابخوانی، درست شبیه دیدن یک فصل سریال در یک روز است که فقط سرعت و اتمام کار مد نظر است. با این روش شاید بتوان تعداد کتاب‌های زیادی را مطالعه کرد ولی قطعا در حافظه‌ی بلند مدتمان ثبت نخواهند شد.

برای به خاطر داشتن کتاب‌ها باید درباره‌ی آن‌ها و محتوایشان هر لحظه اندیشید. اما سوال اینجاست که چگونه این مهارت را در خودمان تقویت کنیم. مغز ما نیاز دارد که در هر لحظه فعال باشد و نمی‌تواند بیکار بماند، برای همین اگر به هنگام خواندن به کتاب فکر نکنیم، مغز ما شروع به فکر کردن به دیگر مسائل می‌کند. برای همین مغز را هنگام خواندن کتاب به چالش بکشید. چگونه؟ پاسخ اینجاست:

  • درباره‌ی چیزی که می‌خوانید مدام از خود سوال بپرسید: چرا قهرمان داستان فلان کار را انجام داد؟ اگر من در موقعیت قهرمان بودم چکار میکردم؟ چه چیز سبک نویسنده برای من جذاب است؟ هدف نویسنده از نوشتن کتاب چیست؟
  • برای مدتی خواندن را متوقف کنید و صحنه‌ها را تصور کنید: تصور کنید شخصیت‌ها چه شکلی هستند؟ جزییات صحنه‌ را برای خود شبیه سازی کنید و کل داستان را سعی کنید صحنه به صحنه بازسازی کنید.
  • کتابی را که می‌خوانید با اطلاعات قبلی خود پیوند بزنید:  به این معنا که از اطلاعات قبلی خود درباره‌ی کتاب استفاده کنید. یا اینکه تجربیات مشترک زندگی خودتان را با قهرمانان داستان پیدا کنید. این موضوع می‌تواند به سادگی بررسی روز تولد شخصیت اصلی داستان باشد شاید تولد او با سالگرد ازدواج شما، تولد یکی از دوستان شما و یا روز خاص دیگری در زندگی شما یکی باشد.
  • در آخر هر بخش خواندن را متوقف کنید و سعی کنید داستان را دوباره برای خودتان بازگو کنید: چه اتفاقی افتاد؟ نویسنده چه مطلبی را توضیح داد؟ چه قسمت‌های تازه‌ای از داستان نمایان شد؟ چه چیزهایی را از داستان نیاز است به خاطر داشته باشید؟

ادامه دارد …

چند راه برای برای ماندگاری کتاب‌ها در ذهن – بخش دوم

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا