با شناخت لوئیس لوری و بهترین آثارش، با بهترین آثار ادبیات کودکان و نوجوانان نیز آشنا شوید.
لوییس لوری یکی از برترین نویسندگان زن آمریکایی است که آثارش در تمام جهان شهرت دارد.
لوییس لوری تاکنون ۲ بار نشان نیوبری را از آن خود کردهاست. نشان نیوبری را فقط به نویسندگانی میدهند که بهترین آثار ادبی را در حوزه کودکان خلق کردهاند.
شاید برایتان سؤل باشد که چه چیزی باعث شده آثار این بانوی پرافتخار، با آثار بقیه نویسندگان همدورهاش فرق داشتهباشد؟
پاسخ سؤال این است: داستانهای او همگی از زندگی حقیقی الهام گرفتهاند و شخصیت داستانها کاملاً ملموس هستند.
نویسنده برای خلق بسیاری از کتابها، از زندگی حقیقی خود ایده گرفتهاست.
لوری دست مخاطب را میگیرد و به همراه او به دنیای کودکیاش سفر میکند؛ دنیایی پر از حرفهای نگفته و رازهای سربهمهر.
زندگینامه لوئیس لوری
"لوئیس لوری" در 20 مارس 1937 و در "Hawaii" متولد شد.
اولین کتاب او با عنوان "Summer to Die" در سال 1977 منتشر شد.
وی اولین جایزه خود "Newbery Award" را در سال 1989 به خاطر نوشتن کتاب "Number the Stars" دریافت کرد.
چهار سال بعد، "لوری" بار دیگر جایزه مذکور را برای کتاب "The Giver" کسب کرد.
کتابی که در سال 2014 به فیلمی محبوب تبدیل شد.
از جمله اثار او می توان به کتاب های "Son" و " Gooney Bird and All Her Charms" اشاره کرد.
در کودکی دختر ساکت و خجالتی ای بود و علاقه زیادی به مطالعه کتاب داشت.
در سنین هشت یا نه سالگی بود که تصمیم گرفت نویسنده شود.
پدرش افسر ارتش و یک دندانپزشک بود که همین سبب می شد مدام در سفر باشند.
"Lois" مدتی را در دبیرستانی واقع در ژاپن گذراند ولی سرانجام در دبیرستان نیویورک فارغ التحصیل شد.
پس از آن او حدود دو سال تمام را در دانشگاه " Brown" سپری کرد ولی برای ازدواج با فرد مورد علاقه خود از دانشگاه انصراف داد.
در سن نوزده سالگی با افسر نیروی دریایی به نام "Donald Lowry" ازدواج کرد و بنا به اقتضای شغل همسرش به نقاط مختلفی سفر کردند. حاصل ازدواج آن ها چهار فرزند بود.
در مدتی که در ایالت "Maine" زندگی می کردند "Lowry" تصمیم گرفت تا تحصیلاتش را تکمیل کند و سرانجام در سال 1970 توانست مدرک لیسانس خود را از دانشگاه " Southern Maine" دریافت کند.
در سال 1977 اولین کتابش به چاپ رسید. همان سال بود که همسرش از او جدا شد.
دو سال بعد، "لوری" مجموعه جدیدی را به رشته تحریر درآورد. در سال 1979 کتاب " Autumn Street" که تا حدودی تجربه زندگی شخصی خود او بود منتشر شد.
سال 1994 سال خوبی برای او بود. کتاب مشهورش با نام "The Giver" توانسته بود محبوبیت و فروش فراوانی را به دست بیاورد.
پس از این موفقیت شایان او تصمیم به نوشتن ادامه این مجموعه از جمله عناوینی چون "Gathering Blue"، "The Messenger" و "Son" گرفت.
اما همه چیز که او تصورش را می کرد خوب پیش نمی رفت. در سال 1995 پسر "لوئیس" در یک سانحه هوایی کشته شد.
نتیجه این حجم از غم و اندوه مادر نسبت به پسرش موجب شد تا کتاب " Looking Back" خلق شود.
این نویسنده 82 ساله علاوه بر نویسندگی به حرفه عکاسی نیز علاقه زیادی دارد. محل زندگی کنونی او "کمبریج" در ایالت "ماساچوست" است.
کتاب های لوئیس لوری
ویدئوی معرفی کتاب ها را حتما مشاهده کنید.
رمان The Giver (بخشنده)
کتاب The Giver مفاهیم عمیقی از از انسانیت و فلسفه را در خود جای میدهد.
قهرمانی ۱۲ ساله داستانی خلق میکند که در نوع خود بینظیر است.
شما با خواندن این داستان با تمام وجود آرزو میکنید در جهانی باشید که آدمها هیچ رنج و عذابی را تجربه نمیکنند.
البته با چشمان خود میبینید که زندگی در چنین جهانی، بهای سنگینی دارد.
علاوهبر این لوری در این داستان به ما نشان میدهد که فقط افراد بخشنده میتوانند قلب بزرگی داشته باشند و با چشمان خود زیباییهای جهان هستی را ببینند.
رمان بخشنده اولین کتاب از مجموعه چهارگانه The Giver به حساب میآید.
بخشی از کتاب بخشنده به نویسندگی لوئیس لوری:
If you were to be lost in the river, Jonas, your memories would not be lost with you. Memories are forever.
جوناس، اگر قرار بود که در رودخانه گم شوی، خاطراتت با تو گم نمیشدند. خاطرات تا همیشه ماندگار هستند.
کتاب Gathering Blue (در جست و جوی آبی)
رمان Gathering Blue روایتی از یک دختر معلول و تنهاست.
او در یک دهکده زندگی میکند؛ دهکدهای که با مردم آن طرز فکر عجیب و غریبی دارند و به دخترک معلول اجازه زیستن نمیدهند.
اما دست تقدیر، سرنوشت دیگری را برای دختر رقم میزند.
او با دستان هنرمند و ذهن خلاقش، زندگی مردم دهکده را نجات میدهد و ارزش وجودی خود را از این طریق اثبات میکند.
این رمان دومین اثر از مجموعه بخشنده به حساب میآید.
بخشی از کتاب در جست و جوی آبی نوشته لوئیس لوری:
Take pride in your pain; you are stronger than those who have none.
به تمام دردهایت افتخار کن؛ زیرا تو را قویتر از آنهایی میکند که هیچ دردی ندارند.
کتاب Messenger (پیام آور)
رمان Messenger داستانی را روایت میکند که در آن شخصیتهای دو کتاب قبلی مجموعه بخشنده هم حضور دارند.
این کتاب، سومین اثر از مجموعه چهارگانه بخشنده محسوب میشود.
متی در یک روستا و تحت نظر یک مرد کور زندگی میکند.
این دهکده تبدیل به یک پناهگاه شدهاست.
پناهگاهی برای تمام مردم رنجکشیده که جایی برای ماندن ندارند.
اما ناگهان حوادثی در داخل دهکده رخ میدهد که تصمیم میگیرند تمام دربهای آن را برای ورود افراد تازهوارد ببندند و دیگر به هیچ غریبهای اجازه ندهند وارد دهکده شود.
به همین دلیل متی را به عنوان پیام آور انتخاب میکنند تا این پیغام را به گوش تمام کسانی برساند که قصد داشتند وارد دهکده شوند.
متی از نظر دیگران شخصیت بیارزشی دارد اما در طول داستان میبینیم که حاضر است داروندارش را به خطر بیاندازد تا چیزهایی را کشف کند که نمیداند.
بخشی از کتاب پیام آور لوئیس لوری:
He wept, and it felt as if the tears were cleansing him, as if his body needed to empty itself
او گریه میکرد، انگار اشکهایش داشتند او را پاک میکردند. گویا بدنش نیاز داشت تا خودش را خالی کند.
کتاب Son (پسر)
کلر به جایی تعلق دارد که عواطف و احساسات بسیار بیارزش است.
رمان Son روایتکننده سرگذشت عجیب اوست. کلر بعد از مدتها میخواهد پسرش را پیدا کند.
دست تقدیر او و پسرش را از هم جدا کرده بود و کلر هرگز نمیتوانست لحظهای پسرش را فراموش کند.
به همین دلیل برای رسیدن به او از هیچ فداکاری دریغ نمیکند.
لوییس لوری در این کتاب داستانی بینظیر نقل میکند که تا همیشه در ذهن مخاطبان ماندگار میشود.
بخشی از کتاب پسر نوشته لوئیس لوری:
“Go,” he said. “This is your journey, your battle. Be brave. Find your gift. Use it to save what you love.”
او گفت: « برو، این سفر توست، نبرد توست. شجاع باش. استعداد خود را پیدا کن. از آن برای نگه داشتن چیزی که عاشقش هستی، استفاده کن.».
کتاب Number the Stars (ستارهها را بشمار)
لوئیس لوری در این روایت دردناک، مصیبتهای یهودی بودن را نشان میدهد.
زمانی که دانمارک توسط نازیها در جنگ جهانی دوم اشغال شد، افراد زیادی به خصوص یهودیان، گرفتار بدبختیها و رنجهای بزرگی شدند که نویسنده آن را در یک داستان پرهیجان روایت میکند.
حس وطنپرستی و عرق ملی از سراسر داستان موج میزند.
لوری در این روایت میخواهد پیامآور صلح و امید در جامعه باشد و مفهوم شجاعت را به تصویر بکشد.
بخشی از رمان ستارهها را بشمار:
She fell asleep, and it was a sleep as thin as the night clouds, dotted with dreams that came and went like the stars.
او به خواب رفت؛ خوابش به اندازه ابرهای شبانگاهی، سبک و سرشار از رؤیاهایی بود که مانند ستارگان میآمدند و میرفتند.
کتاب A Summer to Die (تابستانی برای مردن)
وقتی لوئیس لوری خواهرش را از دست میدهد، داستانی روایت میکند تا از عواطف و احساساتش برای دیگران بگوید.
تمام لحظاتی را که نویسنده تجربه کرده، میتوان در بندبند این کتاب دید و با تمام وجود لمس کرد.
دختر سیزده سالهای که مگ نام دارد، شخص بسیار درونگراییست.
خواهرش، مولی، در عین زیبایی شخصیت محبوبی دارد. مدتی میگذرد و مولی مریض میشود.
مگ با تمام وجود تلاش میکند تا با مریضی سخت خواهرش کنار بیاید که ناگهان مولی میمیرد.
نویسنده بهقدری این داستان را زیبا و ملموس روایت کرده که خواننده در کنار مگ مینشیند و با او همدری میکند.
رمان تابستانی برای مردن اولین اثر این بانوی نویسنده محسوب میشود.
بخشی از کتاب تابستانی برای مردن به نویسندگی لوئیس لوری:
It is so good to have friends who understand how there is a time for crying and a time for laughing, and that sometimes the two are very close together.
داشتن دوستانی که بدانند چه زمانی وقت گریه کردن و چه زمانی وقت خندیدن است، خیلی خوب است و گاهی اوقات این دو به یکدیگر بسیار نزدیک هستند.
کتاب On the Horizon (در افق)
لوئیس لوری در کتاب On the Horizon از خاطراتش میگوید.
او دوربین شخصیاش را برمیدارد و بار دیگر با دقت تمام به گذشتهاش نگاه میکند.
در این میان خاطراتی از دوران کودکیاش را میبیند که در هاوایی و ژاپن میگذشت.
لوری روزهای تلخی از گذشته را به یاد میآورد.
روزهایی که مردم بیگناه در اثر جنگ نابود میشدند و هیچکس نمیتوانست جلوی این ظلم بزرگ را بگیرد.
داستان در افق روایتی از زندگی حقیقی مردمی است که مظلومانه اسم خود را در لیست قربانیان جنگ به ثبت رساندهاند.
کتاب Looking Back (نگاه به گذشته)
لوری در کتاب نگاه به گذشته دستان مخاطب را میگیرد و همراه او به گذشتههای دور سفر میکند.
گذشتههایی که در کنار دوستانش سپری میشد.
مخاطب در این کتاب به دنیای دیگری وصل میشود؛ دنیایی که زندگی کردن در آن متفاوت بود و همهچیز رنگ و بوی دیگری داشت.
بخشی از کتاب نگاه به گذشته:
Looking back together, telling our stories to one another, we learn how to be on our own.
با نگاه کردن به گذشته و تعریف کردن خاطراتمان برای یکدیگر، کمکم یاد میگیریم که چگونه راه خود را بیابیم.
کتاب The Silent Boy (پسر خاموش)
این رمان مفاهیمی از جنس بیعدالتی را با سخاوتمندی ادغام کردهاست تا یک تصویر کامل از قرن 20 بسازد.
لوییس لوری بار دیگر در این کتاب دغدغههای اجتماعی را به تصویر میکشد و با نگاه منحصربهفرد خود، داستانی بینظیر خلق میکند که طرح آن با داستانهای دیگرش کاملاً متفاوت است.
اتفاقات هر فصل، در یک ماه جدید رخ میدهد.
درواقع این رمان شبیه به یک دفترچه خاطرات است که هر خاطره حرفهای زیادی برای گفتن دارد.
کتاب Crow Call (آواز کلاغ)
رابطه بین پدر و دختر، رابطهای سرشار از رمز و راز است که عشق و محبت در آن موج میزند ولی در عین حال میتواند چالشهای بزرگی هم داشته باشد.
لوری در رمان Crow Call به بررسی رابطه بین پدر و دختری میپردازد که یکدیگر را دوست دارند اما فاصلهای که بین آنها ایجاد شده، خیلی چیزها را از بین بردهاست.
حالا هردوی آنها میخواهند با تمام وجود تلاش کنند تا تمام چیزهای از دست رفته را بسازند.
نویسنده در این رمان، به مسائلی نگاه کرده که کمتر کسی به آن توجه میکند.
در این مقاله به معرفی لوییس لوری و بهترین رمانهایش پرداختیم.
آثار لوئیس لوری هرکدام حرفهای زیادی برای گفتن دارند و آنقدر داستانهای جذابی را روایت میکنند که تا همیشه در ذهن خوانندگان ماندگار خواهد ماند.
نظر شما درباره آثار این بانوی بزرگ چیست؟ کدام یک از کتابهایش را خواندهاید؟