جورج اورول، نویسنده ای که ز گهواره تا گور نگونبخت بود
زندگینامه جورج اورول
“Eric Arthur Blair” در تاریخ 25 ژوئن 1903 در “Motahari” هند به دنیا آمد.
پس از تولد یک سالگی، مادرش او و خواهرش را به انگلستان برد و در شهر “Henley-on-Thames” ساکن شدند.
پدرش به خاطر شغلش مجبور بود تا در هند بماند. “اورول” پدرش را تا زمانیکه بازنشست شد ملاقات نکرد.
پس از ملاقات هم هیچگاه پیوند میان آن ها قوی نبود و همیشه او را مردی خسته کننده و محافظه کار می دید.
بیشتر دوران کودکی این نویسنده با بیماری عفونت ریه و ویروس سپری شد.
در همان دوران کودکی به نوشتن علاقه پیدا کرد و اولین شعر خود را در سن چهار سالگی سرود.
وی بعدا در مصاحبه ای اعلام کرد:
از همان بچگی عادت داشتم برای خودم داستان بگویم و با دوستان خیالی ام حرف بزنم.
یکی از اولین موفقیت های ادبی او با چاپ شعرش در یک روزنامه محلی در سن یازده سالگی پدید آمد.
همانند بسیاری از پسربچه های انگلیسی “اورول” به مدرسه شبانه روزی فرستاده شد.
در طول دوران دبیرستان متوجه شد که عوامل مدرسه با دانش آموزان ثروتمند بهتر از دانش آموزان تنگدست رفتار می کند و وی این موضوع را در برخی از کارهایش به تصویر کشید.
هروقت احساس تنهایی می کرد به کتاب روی می آورد و نویسندگان مورد علاقه اش “Rudyard Kipling” و “H.G. Wells” بودند.
دانش و اطلاعات او سبب شد تا برایش از سوی دانشگاه های “Wellington” و “Eton” بورسیه ارسال شود.
پس از تحصیل در دانشگاه “اورول” خودش را در پایان خط می دید.
خانواده اش توانایی پرداخت هزینه های ادامه تحصیل وی را نداشتند و به همین خاطر “اورول” جوان مجبور شد تا به نیروی پلیس بپیوندد.
در سال 1927 تصمیم گرفت از سمت خود استعفا دهد و به انگلستان باز گردد و به عنوان نویسنده فعالیت خود را ادامه دهد.
این نویسنده جوان برای برآمدن از پس هزینه های زندگی حتی به کارهایی چون شستن ظرف رستوران ها روی آورد.
اولین کتاب جدی او درباره زندگی مردم فقیر و قشر کارگر نظیر خودش بود.
برای اینکه مایه سرافکندگی خانواده اش نشود کتابش را با نام مستعار “George Orwell” منتشر کرد.
در دسامبر سال 1936 به اسپانیا سفر کرد و به گروهی که علیه جنرال “Francisco Franco” می جنگیدند ملحق شد.
در طول نبرد بود که به شدت از ناحیه بازو و گلو آسیب دید، به گونه ای که هفته ها قادر به صحبت کردن نبود.
اما مشکل به همین جا ختم نمی شد. بیماری گریبان این نویسنده شوربخت را رها نمی کرد و مدتی پس از بازگشتن به “لندن” پزشکان وی را مبتلا به ذات الریه اعلام کردند.
“جورج” چند ماهی در بیمارستان “Preston Hall Sanatorium” مورد معالجه و درمان قرار گرفت و تا پایان عمر با این بیماری دست و پنجه نرم کرد.
در آن زمان هیچ راه درمانی برای معالجه بیماری او وجود نداشت.
در ژوئن 1936 “اورول” با “Eileen O’Shaughnessy” ازدواج کرد و تا زمان مرگ همسرش در سال 1945 این رابطه ادامه داشت.
به خاطر بیماری “جورج” آن ها تصمیم گرفته بودند تا فرزندی را به سرپرستی بپذیرند.
پسرشان پس از مرگ مادرش توسط خواهر “جورج” نگهداری می شد.
سرانجام مدت کوتاهی پس از ازدواج دومش، “جورج اورول” در سال 1950 در بیمارستانی لندن پس از سال ها تحمل بیماری، دار فانی را وداع گفت. گرچه در زمان مرگ تنها 46 سال سن داشت اما ایده ها و آثارش همیشه پابرجا ماندند.
برای شناخت نویسندگان بیشتر، مقاله بهترین نویسندگان جهان را مطالعه کنید. |
ویدئوی معرفی جورج اورول
کتاب های جورج اورول
بهترین کتاب های جورج اورول
- کتاب Animal Farm
- کتاب 1984
- کتاب Burmese Days