آغاز اين رمان، با آنچنان بي رحمي و ظلمي آغاز ميشود که شوک به ارمغان ميآورد. مايکل هنکارد، در يک مجلس شبانه مست شده و درمقابل 105 شيلينگ، همسر و فرزندش را به يک ملوان ميفروشد. هنگامي که فضاحت اين عملش آشکار ميشود، منقلب شده و قسم ميخورد تا 20 سال هرگز لب به مشروب نزند.