زندگینامه و کتاب های ناپلئون هیل

0 0
  • تاریخ : ۱۴۰۱/۴/۲۹
امتیاز دهید
امتیاز 5.00 تعداد رای 1

زندگینامه و کتاب های ناپلئون هیل

درباره ناپلئون هیل ، پدر تمام مردان و زنان موفق!

ناپلئون هیل یکی از بزرگ‌ترین نویسندگان سبک موفقیت و خودشناسی است که آثار درخشانش زندگی میلیون‌ها انسان را متحول کرده‌است.
امروز قرار است در این مقاله در مورد زندگی کسی صحبت کنیم که در زندگی شخصی‌اش چالش‌ها و سختی‌های زیادی را تحمل کرده و توانسته از دل مشکلات، مسیر خودش را پیدا کند و با نوشتن کتاب‌های متعدد، این مسیر را به مردم دنیا معرفی کند.
او با نوشتن کتاب Think and Grow Rich «بیندیشید و ثروتمند شوید» توانست به شهرت جهانی برسد.
از این اثر او به عنوان یک شاهکار موفقیت یاد می‌شود که تاکنون بیش از 150 میلیون نسخه فروش رفته است.
برای اینکه از جزئیات زندگی ناپلئون هیل مطلع شوید و بدانید چگونه پسری که در کودکی به هم‌سن و سال‌های خودش با حسرت نگاه می‌کرد، توانسته به ثروت زیاد و موفقیت جهانی دست پیدا کند، همراه ما در تیم محتوای فروشگاه کتاب انتشارات جنگل باشید.

ناپلئون هیل کیست؟

ناپلئون هیل سال 1883 در آمریکا به دنیا آمد.
او یکی از مهم‌ترین و تاثیرگذارترین نویسندگان سبک مدرن در حوره ادبیات و کتاب‌های موفقیت است.
زمانی که مردم از مشکلات زیادی رنج می‌بردند و با ناامیدی دست و پنجه نرم می‌کردند، هیل با نوشتن کتاب‌های موفقیت و انگیزشی امید دوباره به جان مردم می‌بخشید و همین امر موجب محبوبیتش در بین آن‌ها شد.
در ادامه این مطلب زندگی او را از کودکی تا زمان مرگ بررسی کردیم، کتاب‌هایش را معرفی و نقل‌قول‌های معروفش را مطرح کردیم.

زندگی ناپلئون هیل/ از کودکی تا خبرنگاری

ناپلئون در زمان کودکی بسیار خشن و سرکش بود. همین موضوع باعث شده بود تا مشکلات مختلفی را تجربه کند.
از سوی دیگر خانواده او وضع مالی خوبی نداشتند و در فقر زندگی می‌کردند به گونه‌ای که ناپلئون همیشه به بچه‌های هم‌سن و سال خودش حسادت می‌کرد.
جایی که آن‌ها زندگی می‌کردند در یک منطقه فقیرنشین بود. مردم آنجا به شدت درگیر خرافات و بی‌سوادی بودند.
خانواده هیل در یک اتاق کوچک و کثیف سکونت داشتند. زمانی که ناپلئون 9 ساله بود مادرش را به خاطر تغذیه ناسالم و بیماری از دست داد.
همین موضوع ناپلئون نوجوان را خشن‌تر از قبل کرد در حدی که همیشه یک اسلحه با خود حمل می‌کرد و چندباری اقدام به اذیت همسایه‌ها کرد.
پدر ناپلئون دو سال بعد از فوت همسرش، مجدد ازدواج کرد؛ ازدواجی که باعث شد روح سرکش ناپلئون آرام شود.
مارتا، نامادری مهربانی که به خانواده آن‌ها اضافه شده بود، توانست ناپلئون را به سمت علاقه‌اش یعنی خواندن و نوشتن هدایت کند.

او متوجه شد که به خواندن کتاب‌های داستانی در ژانرهای مختلف علاقه دارد.
بنابراین زمانش را با مطالعه کتاب‌ها سپری می‌کرد و اگر چیزی برایش جالب بود آن را خلاصه‌نویسی می‌کرد.
علاقه زیاد او به خواندن و نوشتن باعث شد که در سن 13سالگی نوشتن برای روزنامه را شروع کند.
ناپلئون با روزنامه ویرجینیا همکاری می‌کرد و لقب گزارشگر کوهستان را برای خودش انتخاب کرد.
او به صورت نیمه وقت و بعد از مدرسه به دفتر روزنامه می‌رفت و از این طریق هزینه تحصیلش را تامین می‌کرد.

شرایط به همین منوال می‌گذشت تا زمانی که 18 ساله شد و فهمید که به وکالت علاقه دارد.
از این‌رو تصمیم گرفت وکالت بخواند و یکی از فعالان حقوق بشر باشد.
اما هزینه‌های تحصیل بیش از توان او بود؛ بنابراین به ناچار تحصیل را رها کرد و به کاری که در آن تخصص داشت، پرداخت.

روزهای اوج ناپلئون هیل

روزها به همین روال سپری می‌شد و او هر روز در کارش ماهرتر می‌شد به طوری که نظر مدیران را به خودش جلب کرد و مصاحبه با افراد موفق و سرشناس را انجام می‌داد.
همین موضوع راهی شد برای آشنایی با راه و رسم زندگی افراد معروف، ثروتمند و موفق! 

او بعد از مدت‌ها کار و به دست آوردن تجربه‌های مختلف، به منطقه آلاباما مهاجرت کرد و کمپانی خودش را در حوزه چوب‌بری تاسیس کرد.
این کمپانی حواشی زیادی برای او داشت و اتفاقاتی که پیرامون آن افتاد، باعث شد به واشنگتن برود و دانشگاه خودرویی واشنگتن را افتتاح کند.

دانشگاه نیز حواشی زیادی برای او داشت اما توانست این مسائل را مدیریت کند. او بارها شکست خورد و دوباره برخواست تا اینکه فکری به ذهنش خطور کرد.
روزی تصمیم گرفت تجربیاتش از شکست‌هایی که داشته و درس‌هایی که از آن‌ها گرفته را در قالب مطالبی منتشر کند و از این طریق تجربه‌هایش را با آدم‌های دیگر در میان بگذارد.

در این میان، هیل با مردی آشنا شد که به گفته خودش فرشته نجاتش بود. آن شخص اندرو کارنگی، یکی از ثروتمندترین کسانی بود که در آمریکا زندگی می‌کرد.
اندرو صنعت فولاد آمریکا را در دست داشت؛ به همین دلیل از ثروت و شهرت بالایی برخوردار بود.

مهم‌ترین اثر هیل روانه بازار شد

پس از چند ملاقاتی که کارنگی و هیل داشتند، اندرو به او پیشنهاد داد که با چندتا از دوستان نزدیکش که همگی ثروتمند و موفق بودند، گفت‌وگویی در مورد نحوه موفقیت‌شان داشته باشد.
ناپلئون هیل از این توجه و پیشنهادی که کارنگی به او داشت دچار شک و ترس شد. او این ترس را داشت که نتواند از پس کار برآید و اعتماد کارنگی را از دست بدهد.

دو دل بودن ناپلئون موجب شد تا در نهایت دل بک دله کند و درباره نگرانی خود به کارنگی بگوید.
هیل از دغدغه‌اش حرف زد و به کارنگی گفت: «دوست دارم این کار را انجام دهم ولی با توجه به اینکه من از نظر مالی فرد موفقی نیستم و آموزشی در مورد موفقیت ندیدم، نگرانم که نتوانم کار را به خوبی پیش ببرم.»

اندرو به او گفت: «اجازه بده توجه تو را به قدرتی معطوف کنم که شاید خودت از آن خبر نداری و فراتر از تمام خرافات و اعتقاداتی است که تو داری. موضوع این است که اگر ذهنت را روی فقر متمرکز کنی، فقر را جذب زندگی‌ات می‌کنی. تو به هر چیزی که فکر کنی و مغزت را بهش عادت بدی، همان را به دست میاری.»

بعد این مکالمه، هیل دل به دریا زد شروع به گفت‌وگو با افراد موفق کرد.
نتیجه این مصاحبه‌ها کتابی شد با عنوان کتاب the Low of Success «قوانین موفقیت» که سال 1928 منتشر شد.
این کتاب موفقیت بزرگی برای ناپلئون به همراه داشت.
او تا قبل انتشار کتابش، اعتماد به نفس نداشت و دست به هر کاری می‌زد، یا شکست می‌خورد یا نمی‌توانست موفقیت چشم‌گیری به دست آورد اما با نوشتن کتاب قوانین موفقیت توانست به پول و شهرت برسد.

پس از آن سعی کرد در زمینه‌های مختلف سرمایه‌گذاری کند و از چندین شغل متفاوت درآمد کسب کند اما این دوره از زندگی او همزمان شد با رکود بزرگ ایالات متحده آمریکا و بازهم با شکست مواجه شد.
ناپلئون تمام سرمایه‌اش را از دست داد اما این‌بار کوله‌باری از تجربه همراه داشت و امیدی که هیچ‌وقت از ناامید نشد.

او مجددا به نوشتن کتاب‌های موفقیت روی آورد تا اینکه سال 1937 مهم‌ترین اثرش را خلق کرد.
او در این سال کتاب Think And Grow Rich را منتشر کرد و طولی نکشید که با استقبال فوق‌العاده‌ای مواجه شد.
بعد انتشار این کتاب ناپلئون دوباره پول زیادی به دست آورد و با برگزاری سمینارهایی در خصوص موفقیت و ثروت، سعی در جذب مخاطب و انتقال تجربیاتش به آن‌ها کرد.

راه ناپلئون هیل ادامه دارد

ناپلئون هیل در نهایت سال 1973 پس از 87 سال زندگی، چشم از جهان فروبست ولی همچنان پس از گذشت سال‌ها محبوبیت زیادی دارد و آثارش جزء موفق‌ترین کتاب‌های موفقیت محسوب می‌شوند.
یکی از دلایل محبوبیت ناپلئون این بود که سبک نگارشی او برای تمام افراد جامعه قابل درک بود و همه می‌توانستند حرف‌های او را بفهمند.
از سوی دیگر ایده‌های جدید و خاصی که داشت، دیدگاه تازه‌ای درباره روش کار و زندگی به مردم می‌داد.

به همین دلیل با گذشت سال‌ها، همچنان راه او برای طرفدارهای موفقیت و پیروان این سبک ادامه دارد.

معرفی بهترین کتاب‌های ناپلئون هیل

آثار و کتاب‌های ناپلئون هیل به شرح زیر هستند:

ناپلئون این کتاب را سال 1941 برای اولین بار نوشت ولی خیلی با استقبال مواجه نشد. اما با گذشت سال‌ها مجددا این کتاب جمع‌آوری و تنظیم و عرضه شد.

هیل در این کتاب برای اولین بار 17 قانون موفقیت مطرح می‌کند.
او می‌گوید که اگر دنبال موفقیت هستید باید عزم خود را جزم کنید و از هوش و ذهن‌تون استفاده کنید.

در این کتاب به نکاتی برای موفقیت در راستای هدف اشاره شده‌است.
هیل در سه فصل نشان می‌دهد که چگونه برنامه‌ریزی کنید، اولویت خود را مشخص کنید و چطور از اطلاعاتی که دارید به نحو احسن استفاده کنید.

این کتاب پیش‌درآمدی بر کتاب معروف او یعنی بیندیشید و ثروتمند شوید است.
در این کتاب با 16 درس، تمام نکاتی که موجب شد افراد ثروتمند به موفقیت برسند را مطرح می‌کند.

ناپلئون سال 1938 این کتاب را نوشت اما به دلیل حواشی که پیرامون آن به‌وجود آمد و بحث برانگیز شد، در آن زمان منتشر نشد.
ناپلئون این کتاب را در قالب مطاحبه‌ای خیالی میان خودش و شیطان که کنایه از وجه تاریک شخصیت آدمی دارد، نوشته‌است.

هیل در این کتاب به علاقه‌مندان موفقیت یاد می‌دهد که چگونه عمل و ایمان را به برنامه‌های واقعی زندگی تبدیل کنند و به اهداف‌شان جامه عمل بپوشانند. 

این کتاب معروف‌ترین اثر ناپلئون است که نتیجه سال‌ها تحقیق و پرس‌وجو از افراد سرشناس، ثروتمند و موفقی است که راز موفقیت خودشان را علنی کردند.

 

جملات ناپلئون هیل در مورد موفقیت؛

  • Tell me how you use your spare time, and how you spend your money, and I will tell you where and what you will be in ten years from now
  • A goal is a dream with a deadline
  • Strength and growth come only through continuous effort and struggle
  • The ladder of success is never crowded at the top
  • The more you give, the more comes back to you
  • Think twice before you speak, because your words and influence will plant the seed of either success or failure in the mind of another
  • The man who does more than he is paid for will soon be paid for more than he does
  • Don't wait. The time will never be just right. Start where you stand, and work whatever tools you may have at your command and better tools will be found as you go along
  • Some people dream of success, while others wake up and work hard at it
  • Most great people have achieved their greatest success just one step beyond their greatest failure
  • Success comes to those who become success conscious
  • Any idea, plan, or purpose may be placed in the mind through repetition of thought
  • When your desires are strong enough, you will appear to possess superhuman powers to achieve
  • The starting point of all achievement is desire. Keep this constantly in mind. Weak desires bring weak results, just as a small fire makes a small amount of heat
  • If you cannot do great things, do small things in a great way

 

منبع:
به اشتراک بگذارید :

نظر دهید

گزارش