کتاب برف های کلیمانجارو The Snows of Kilimanjaro اثر ارنست همینگوی Ernest Hemingway
کتاب The Snows of Kilimanjaro یکی از آثار تأثیرگذار «ارنست همینگوی» (Ernest Hemingway) نویسنده مشهور آمریکاییست. این کتاب شرح حال مردی رنجکشیده است که گاهی به یاد روزهای گذشتهاش میافتد؛ روزهایی که آسوده خاطر بود و بار این همه درد را به دوش نمیکشید. این کتاب بیرحمی طبیعت نسبت به انسان را به خوبی به تصویر کشیدهاست.
خلاصه کتاب The Snows of Kilimanjaro
کتاب The Snows of Kilimanjaro از چند داستان کوتاه تشکیل شدهاست که هرکدام به طریقی میخواهند لایههای پنهانی درون انسان را به تصویر بکشند. این کتاب مخاطب را به شدت تحت تأثیر خود قرار میدهد و سؤالهای متعددی را در ذهن او ایجاد مینماید. مخاطب در پی یافتن پاسخ سؤالهایش با تمام وجود تا آخر داستان پیش میرود و به سختی میتواند کتاب را از خود جدا سازد. داستانهایی که در این کتاب آمدهاست عبارتند از: برفهای کلیمانجارو، حقیقت و خیال، پایان رنجها، مادر، خون و شن، فروافتادگان و پنجاه اسکناس هزاری.
داستان با توصیفی از کوه کلیمانجارو که بلندترین کوه آفریقا محسوب میشود آغاز میگردد که قله غربی آن «خانه خدا» (House of God) نامیده میشود. در آنجا لاشه یخزده یک پلنگ در نزدیکی همان قله نهفته شدهاست که هیچکس نمیداند چرا آنجا و در چنین ارتفاعی قرار گرفتهاست. هری به همراه همسرش هلن در یک سافاری در آفریقا به سر میبرند. هلن عاشقانه همسرش را به عنوان یک نویسنده، یک مرد ایدهآل و یک همراه همیشگی دوست دارد و به او عشق میورزد. سپس در ادامه داستان میخوانیم که هری مدام در ذهنش مرور میکند که چگونه از دوهفته گذشته به این بیماری ناعلاج مبتلا شدهاست. آنها برای عکاسی از یک کل آبدوست، که نوعی کل بزرگجثه است و در برخی از نقاط آفریقا زندگی میکند، به منطقهای رفته بودند که پاهای هری با چند خار و تیغ زخمی شد. پس از مدتی زخم او عفونت کرد؛ در حالی که تمام داروهای ضدعفونیکننده تمام شده بود. بنابراین او مجبور شد از یک محلول فنول به عنوان ضدعفونیکننده استفاده کند که در نتیجه استفاده از آن به این بیماری مبتلا شد.
درباره کتاب The Snows of Kilimanjaro
قلم همینگوی در نوشتن کتاب The Snows of Kilimanjaro از همان ابتدا مخاطب را به سوی خود جذب میکند و او را در فضای داستان غرق مینماید. به تصویر کشیدن محنت انسانی که به دردی ناعلاج دچار شده، آن قدر ملموس به تصویر کشیده که مخاطب به شدت تحت تأثیر قرار میگیرد. داستان با زبانی ساده بیان شده است و برای افرادی که تاکنون کتابی از همینگوی نخوانده اند، این کتاب می تواند شروع خوبی باشد. این کتاب با اینکه از داستانهای کلاسیک محسوب میشود، هم اکنون نیز طرفداران زیادی دارد و به زبانهای مختلفی نیز ترجمه شده است.
کتاب The Snows of Kilimanjaro درواقع بازتاب ترسها و نگرانیهای ارنست همینگوی از زندگیست که در قالب داستان به تصویر کشیده شدهاست. در این داستان مردی به نام هری پایش دچار قانقاریا شده و درد زیادی را هم از لحاظ جسمی و هم از لحاظ روحی تحمل میکند. او در ذهنش با خود کلنجار میرود و مدام خاطرات گذشتهاش را یادآوری میکند. روزهایی که این همه درد نمیکشید و روحش در عذاب نبود.
ارنست همینگوی، درباره نویسنده کتاب The Snows of Kilimanjaro
ارنست همینگوی یکی از برجستهترین نویسندگان آمریکایی است که آثار کلاسیک او همچنان جزء پرطرفدارترین کتابهای دنیا به حساب میآیند. او در 21 جولای سال 1899 در اوکپارک، ایلینوی در آمریکا متولد شد. کار نویسندگی را ابتدا با روزنامهنگاری آغاز کرد و گاهی داستان مینوشت و از طریق مجلات و روزنامهها به چاپ میرساند. هنگامی که جنگ جهانی آغاز شد، تمایل زیادی داشت که در جنگ شرکت کند اما به دلیل ضعف بینایی پذیرفته نشد. بنابراین به عنوان راننده آمبولانس صلیب سرخ مشغول به خدمت شد. مدتی بعد به دلیل اصابت گلوله به جاهای مختلف بدنش، چندین ماه در بیمارستان بستری گردید.
او در دوران زندگیاش کتابهای بینظیری نوشته است که از آنها میتوان به: A Moveable Feast (پاریس جشن بیکران)، In Our Time (در زمان ما)، The Sun Also Rises (خورشید همچنان میدمد)، A Farewell to Arms (وداع با اسلحه)، Green Hills of Africa (تپههای سبز آفریقا)، Men Without Women (مردان بدون زنان)، Death in the Afternoon (مرگ در بعد از ظهر)، For Whom the Bell Tolls (زنگها برای که به صدا درمیآیند)، Across the River and into the Trees (در امتداد رودخانه به سمت درختها)، To have and Have Not (داشتن و نداشتن)، The Winner Take Nothing (برنده هیچ نمیبرد) و The Old Man and the Sea (پیرمرد و دریا) اشاره کرد. او در سال 1954 توانست جایزه نوبل را از آن خود کند.
سرانجام این نویسنده بزرگ در سال 1961 با یکی از تفنگهایش خودکشی کرد و به زندگی خود پایان داد. هرچند خانواده او در ابتدا علت مرگ را خودکشی اعلام نکردند اما پنج سال پس از مرگ وی، همسرش علت فوت او را فاش نمود.
اقتباس از کتاب The Snows of Kilimanjaro
با اقتباس از کتاب The Snows of Kilimanjaro یک فیلم با همین عنوان در سال 1952 ساخته شد. کارگردان این اثر «هنری کینگ» (Henry King) و بازیگرانش «گریگوری پک» (Eldred Gregory Peck)، «اوا گاردنر» (Ava Lavinia Gardner)، «سوزان هیوارد» (Susan Hayward) و «هیلدگارد کنف» (Hildegard Knef) بودند. این اثر توانست در سال 1953 کاندیدای 2اسکار بهترین طراحی هنری و فیلمبرداری شود.