نویسندگان بزرگ جهان

پائولو کوئیلو نویسنده و غزل سرای معروف برزیلی

وقتی ناشران یکی پس از دیگری کتاب « کوئلیو » را پس می زدند، شاید هرگز فکرش را نمی کردند، او به چنین نویسنده بزرگی تبدیل شود و بتواند رکوردهای بزرگی را در دنیای ادبیات و داستان به نام خود ثبت کند. « پائولو کوئلیو » از زبان « بورخس » چنین نقل می کند که ” چهار نوع داستان وجود دارد: یک داستان عاشقانه دو نفره، یک داستان عاشقانه سه نفره، نزاع برای قدرت و ماجراجویی”. سپس، « کوئلیو » به این جمله چنین اضافه می کند ” تمام ما این داستان ها را بارها و بارها بازنویسی می کنیم”.  اکنون « کوئلیو » یکی از بزرگترین داستان نویسان معاصر است که تیراژ چاپ و سود فروش کتاب هایش دیوانه وار است. مقاله کنونی مروری کوتاه است بر زندگی و دو اثر برجسته این نویسنده بزرگ برزیلی.

در این مقاله نگاهی داشت به زندگی نامه و آثار کوئیلو. نویسنده ای که به باور بسیاری از خوانندگان دنیا قلمش تسخیر کننده است. همواره در نوشته هایش صحبت از بیداری معنوی خاصی می کند. بیداری که باعث می شود دیگر نگاهتان به دنیا و آدم های درونش مانند سابق نباشد.

پائولو کوئلیو کیست

پائولو کوئلیو نویسنده و غزل سرای اهل برزیل است. او را بیشتر برای رمان مشهور « کیمیاگر » می شناسند.  او در سال 1947 در « ریو دوژنیرو » به دنیا آمد. مادرش خانه دار و پدرش مهندس بود. او در کودکی همیشه آرزوی نویسنده شدن در سر می پروراند، اما پدر و مادرش با این قضیه مخالف بودند و حتی به دلیل درون گرایی بیش از حد، او را در سن شانزده سالگی به یک موسسه روانی فرستادند. در نهایت، او به خاطر پدر و مادرش، در یک مدرسه حقوق ثبت نام کرد.

اما یک سال بعد انصراف داد و تصمیم گرفت به مسافرت و اقامت های طولانی مدت در کشورهای مختلف برود و به « هیپی گری » روی بیاورد. در سال 1960، او خود را غرق مصرف مواد مخدر کرد و مشغول ترانه سرایی شد. همچنین، او به عنوان بازیگر و روزنامه نگار نیز فعالیت های کوتاهی داشته است.  در سال 1986، هنگامی که در جاده « سانتیاگو د کامپوستلا »  در اسپانیا قدم می زد، ناگهان به یک بیداری معنوی رسید. سپس، او شغل پر درآمد ترانه سرایی را رها کرد و به سمت تحقق بخشیدن به رویای همیشگی خود، یعنی نویسندگی گام برداشت. آن روز او تنها به ندای درونی خود گوش داد، ندایی که سرنوشتش را برای همیشه تغییر کرد.

پائولو کوئیلو

« پائولو کوئلیو » در سال 1982 نخستین کتاب خود را منتشر ساخت که بازخورد قابل قبولی دریافت نکرد و به یک شکست زود هنگام تبدیل شد. سپس، او در سال 1986، پس از بیداری معنوی که در اسپانیا به او دست داد، کتاب معروف خود به نام « زیارت » را منتشر کرد و بازخورد و نقدهای مثبتی دریافت نمود. اما درست سال بعد بود که او مهم ترین و مشهورترین اثر خود، یعنی « کیمیاگر » را منتشر ساخت و به شهرت جهانی رسید. کتاب « کیمیاگر » نخست توسط یک ناشر ناشناس به چاپ رسید و فقط نهصد نسخه به فروش رساند، اما « کوئلیو » که از این اتفاق اصلا خرسند نبود و می ترسید دوباره با یک شکست بزرگ مواجه شود، با سختی و مشکلات بسیار زیاد، کتاب خود را به یک ناشر بزرگ سپرد و طولی نکشید که کتاب به موفقیت تجاری عظیمی رسید و به فروشی بالغ بر شست و پنج میلیون نسخه در سراسر جهان دست یافت.

تاکنون « کیمیاگر » به بیش از هفتاد زبان ترجمه شده و به همین خاطر در فهرست بیشترین کتاب ترجمه شده یک نویسنده در « گینس » ثبت شده است. در مجموع، « پائولو کوئلیو » بیش از سی عنوان منتشر ساخته است که از این بین می توان به آثاری چون « شیطان و دوشیزه پریم »، « یازده دقیقه »، « کیمیاگر »، « زیارت »، « ورونیکا تصمیم می گیرد بمیرد »، « الف »، « ندیمه های اودین »، « کوه پنجم » ،« مانند رود روان » اشاره کرد. با این که موضوع برخی از داستان هایش ساختگی است، « پائولو کوئلیو » بیشتر آثار خود را با بهره گیری از تجربه شخصی و یا وقایع پیرامون خود به رشته تحریر در می آورد. لازم به ذکر است، تاکنون بیش از صد میلیون نسخه از کتاب هایش در صد و پنجاه کشور جهان به فروش رفته است.

« پائولو کوئلیو » در سال 1980 با « کریستینا اویتیسیا » ازدواج کرد. از آن روز، هر دو نیمی از سال را در « ریو دوژنیرو » و نیمی دیگر را در یک خانه در نزدیکی رشته کوه های « پیرنه » در فرانسه می گذرانند. در سال 1996، او  موسسه خیریه « پائولو کوئلیو » را برای حمایت از کودکان و سالمندان تاسیس کرد. در سال 2014، او در صدد این بر آمد تا یک بنیاد مجازی به نام خود بنیان نهد. همچنین، او دارای سمت های بسیاری است که برای نمونه می توان، مشاور فرهنگی « یونسکو » و عضو آکادمی ادبیات برزیل را برشمرد.

برای شناخت نویسندگان بیشتر، مقاله بهترین نویسندگان جهان را مطالعه کنید.

پایولو کویلو

آثار پائولو کوئیلو

  1. کتاب The Pilgrimage
  2. کتاب The Alchemist
  3. کتاب Brida
  4. کتاب The Supreme Gift
  5. کتاب The Valkyries
  6. کتاب By the River Piedra I Sat Down and Wept
  7. کتاب The Fifth Mountain
  8. کتاب Veronika Decides to Die
  9. کتاب The Devil and Miss Prym
  10. کتاب Eleven Minutes
  11. کتاب The Zahir
  12. کتاب Like the Flowing River
  13. کتاب The Witch of Portobello
  14. کتاب The Winner Stands Alone
  15. کتاب Aleph
  16. کتاب Manuscript Found in Accra
  17. کتاب Adultery
  18. کتاب The Spy
  19. کتاب Hippie

1. معرفی رمان The Pilgrimage پائولو کوئیلو

همان طور که پیش تر بیان شد، در سال 1986، وقتی « پائولو کوئلیو » بیش از پانصد مایل در مسیر « سانتیاگو د کامپوستلا » قدم می زد، به یک بیداری درونی رسید. این رویداد الهام بخش نوشتن داستان « زیارت » شد. داستان کتاب نیز درست در همان سال آغاز می شود.  « پائولو کوئلیو » برای پاگشایی و ورود به دین تازه خود، باید زیارتی را در مسیر مقدس « کامینو د سانتیاگو » آغاز کند و شمشیری را بیابد که نماد پذیرش و مقبولیت است. او باید این کار را انجام دهد تا به سادگی زندگی پی ببرد.

« پائولو » مرد سی و هشت ساله و باهوشی است که احساس می کند تمام آموزش های لازم برای تبدیل شدن به استاد در این دین عجیب و باستانی را فرا گرفته است. « پائولو » از بسیاری از آزمایش ها سربلند بیرون می آید و درس های فراوانی برای رسیدن به شمشیر می آموزد. با این حال، « پائولو » نمی تواند درس نهایی و بسیار مهم خود، یعنی مقصود از یافتن شمشیر، را یاد بگیرد. به همین خاطر، او باید رهسپار چنین سفر سختی شود. اگر موفق نشود، او شمشیر و عنوان استاد را دریافت نخواهد کرد.

این سفر معنوی او را دگرگون می کند و در نهایت از طریق سادگی زندگی پی به ماهیت راستی و درستی و حقیقت می برد. در این سفر فردی به نام « پتروس » راهنما و هدایت گر او است. « پتروس » تمام آموزه های لازم درباره مراقبه و عناصر عرفانی غربی و همچنین اندکی فلسفه را به او توضیح می دهد. سرانجام، « پتروس » به بحث عشق رسیده و شکل های مختلف عشق را به او می آموزد: « آگاپه »، « فیلیا » و « اروس ».

سفر « پائولو » سفری جسمی و روحانی است. « پائولو » باید برای رسیدن به معنی حقیقت، بیش از پانصد مایل را بپیماید. او اجازه ندارد میانبر بزند و یا از راه اصلی خارج شود، زیرا این گونه ممکن است از به دست آوردن شمشیر برای همیشه باز بماند. علاوه بر پیمودن مسیر طولانی، او باید از یک آبشار بسیار بلند نیز بالا برود، با یک سگ شیطانی مبارزه کند و یک صلیب چوبی بزرگ افتاده را نیز بلند کند. در میان این آزمایش های فیزیکی، او باید ندای درونی و روح خود را برای رسیدن به رستگاری دنبال کند، تا سرانجام، به حقیقت نهفته در پشت شمشیر پی ببرد. سفر « پائولو » یک بیداری معنوی است. او برای تکمیل آموزش خود و رسیدن به مقام استاد و نیز به دست آوردن شمشیر باید به دنبال حقیقت و درستی برود. او می خواهد خود را از محدودیت های واقعیت برهاند تا حقیقت شمشیر را درک کند و نیز باید تمام چیزهایی را که آموخته برای رسیدن به مقصود به کار ببندد.

2. معرفی کتاب کیماگر پائولو کوئیلو

در سال 1987، « پائولو کوئلیو » کتاب مشهور « کیمیاگر » را نوشت. در همان آغاز، کتاب بسیار مورد توجه قرار گرفت و با چاپ نسخه فرانسوی کتاب در اویل دهه 90 ، خیلی زود به فهرست پر فروش ترین ها راه یافت. سپس، ترجمه های مختلفی از کتاب عرضه شد و کتاب « کیمیاگر » به یک رمان شناخته شده در سراسر جهان تبدیل شد. « پائولو کوئلیو » رکورد بیشترین ترجمه اثر یک نویسنده در طول تاریخ را برای کتاب « کیمیاگر » به نام خود ثبت کرده است. داستان کتاب درباره یک پسر چوپان به نام « سانتیاگو » اهل « آندلس » است که سفری روحانی و معنوی را برای یافتن گنج رویای خود آغاز کرده و به سمت اهرام مصر رهسپار می شود. در آن جا، او با یک کیمیاگر آشنا شده و دل به یک دختر به نام « فاطمه » می بندد. « سانتیاگو » برای رسیدن به مقصود خود از آنان نیز کمک می گیرد. سرانجام، پس از یک جستجوی سخت و یک ماجراجویی منقلب کننده به خانه باز می گردد و گنجی که به دنبالش رفته بود، را در آغل گوسفندانش می یابد.

تقابل انتخاب و سرنوشت در رمان « کیمیاگر » بسیار روشن است. « سانتیاگو »، شخصیت اصلی داستان، از همان نخست دنباله رو انتخاب و تصمیم خود است. اگرچه پدرش دوست داشت او یک روز کشیش شود، او خود شغل چوپانی را انتخاب می کند تا بتواند به همه جا سرک بکشد و جاهای بیشتری را ببیند. اگرچه با سرقت رفتن پول هایش، سرنوشت « سانتیاگو » را مجبور به کار کردن می کند، اما کار کردن با تاجر کریستال انتخاب خود او است. او قصد دارد با جمع کردن پول، به خانه بازگردد و یک گله گوسفند بخرد، اما بعد تصمیم می گیرد که دل به صحرای آفریقا بزند و به دنبال گنج رویایش برود. در آن جا، « سانتیاگو » به « فاطمه » علاقه مند می شود که این خود دال بر تاثیر سرنوشت در زندگی است. در کل، رابطه تنگاتنگی بین سرنوشت و اراده و انتخاب در سراسر رمان وجود دارد.

درون مایه دیگری که در رمان دیده می شود، هدف فردی یا این عقیده است که تمام آدم ها برای یک هدف مشخص آفریده شده اند. برای تحقق این هدف، باید نخست به یک روشن گری یا بیداری درونی رسید. سفر « سانتیاگو » با یک رویا آغاز می شود، او تصمیم می گیرد به گنجی که در رویای خود دیده دست یابد. این انتخاب او را به صحرای آفریقا و اهرام مصر می برد. « سانتیاگو » با « ملکیزدک » آشنا می شود، کسی که به « سانتیاگو » درباره هدف فردی و آفرینش توضیح داده و اصرار می ورزد که هرگز رویای خود را نادیده نگیرد و به آن پشت نکند. « سانتیاگو » از دیدار با تاجر، « فاطمه »، « کیمیاگر » و « مرد انگلیسی » درس های زندگی می آموزد.

از میان تمام شخصیت ها، « کیمیاگر » شاید داناترین و دنیا دیده ترین است. او مدام با راستی و درستی سخن می گوید و هرگز غرور به خود راه نمی دهد. جملات دل نشین و صادقانه اش، « سانتیاگو » را به سوی روشن گری و بیداری درونی و نیز پی بردن به هدف او در این کره خاکی یا همان هدف فردی هدایت می کند. یکی از مهم ترین ابزاری که « سانتیاگو » برای پی بردن به هدف آفرینش و هدف از وجود خود بر این کره خاکی و بیداری معنوی استفاده می کند، آموزه های تجربی است.

موضوع یگانگی نیز در داستان نمود پیدا می کند، یعنی موجودات زنده یا غیر زنده و در کل تمام چیزها همگی از یک روح آفریده شده اند. این یگانگی معنوی بیشتر زمانی نمود پیدا می کند که « سانتیاگو » به این باور می رسد که بادها، صحراها، اقیانوس ها، ستارگان و تمام چیزهای دیگری که در جهان وجود دارد، در درونش نهفته است. او به این باور می رسد که تمام چیزها توسط یک دست آفریده شده و روح ما یک سرمنشاء مشترک دارد. اگرچه گاه « کوئلیو » از تجربیات شخصی و نقش سرنوشت در زندگی اش نیز برای نوشتن کتاب بهره برده است، اما اراده و اختیار درون مایه اصلی است چرا که بدون اراده و اختیار « سانتیاگو » هرگز برای رسیدن به شناخت خود و یافتن هدف زندگی، خانه و کاشانه اش را رها نمی کرد.

جملات معروف پائولو کوئیلو

همه چیز به من می گوید که قرار است تصمیم اشتباهی اتخاذ کنم، اما اشتباه کردن نیز بخشی از زندگی است. این جهان از من چه می خواهد؟ آیا می خواهد که هرگز خطر نکنم، و به نقطه آغازین و جایی که از آن آمده ام، بازگردم، تنها به این خاطر که شجاعت آری گفتن به زندگی را نداشته ام؟  «کتاب  یازده دقیقه اثر پائولو کوئلیو »

درست زمانی که هیچ چیز برای از دست دادن نداشتم، همه چیز داشتم. وقتی دیگر نخواستم کسی باشم که هستم، بالاخره خودم را پیدا کردم.  «کتاب  یازده دقیقه اثر پائولو کوئلیو »

“If pain must come, may it come quickly. Because I have a life to live, and I need to live it in the best way possible. If he has to make a choice, may he make it now. Then I will either wait for him or forget

him.”

“We must never stop dreaming. Dreams provide nourishment for the soul, just as a meal does for the body.”

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا