کتاب The Rule of Nature اثر محمد پادنگچیان با خواندن داستانهای کوتاه میتوان تجربه یادگیری روزمره را غنی کرد و تحقق بخشید. همچنین با خواندن و انتقال آنها به دیگران ارتباطات ما گستردهتر میشود. هنگامیکه داستان میخوانیم، مغز ما با جریان کتاب همگام میگردد و این امر باعث میشود که ترس، غم و شادی قهرمان داستان را خودمان احساس کنیم. اما باید بهخاطر داشت داستانهای انتخابی باید جذاب و آموزنده باشند تا خواننده به دنبالکردن داستان علاقهمند شود و درعینحال درسها و تجربههای بسیاری را بیاموزد. داستان کوتاه The Rule of Nature با ماجرایی آموزنده و خواندنی، به حقیقتی شاید تلخ از نگاه برخی از انسانها اشاره دارد، اما رویدادی است که شاید بتوان از اتفاق افتادن آن در جهان جلوگیری کرد. البته در این کتاب، نویسنده آن اتفاقات را از دنیای حیوانات به تصویر میکشد و ما را همراه خود به دنیای پرماجرای آنها میبرد. سرنوشت و قانون طبیعت: خلاصه کتاب The Rule of Nature نکته مورد توجه کتاب، پافشاری نادرست روی خواستههایی است که گاهی در زندگی انجام میدهیم و در انتها متوجه میشویم که آن کار یا تصمیم به ضررمان بودهاست، اما در آن زمان دیگر پشیمانی سودی نخواهد داشت. در یک شب سرد زمستانی و در بزرگترین جنگل دنیا یعنی آمازون، خانواده چهار نفره خرس عینکی در یک سمت جنگل و در میان خانوادههای بسیار فراوان دیگر در حال صحبتکردن با هم بودند. تمام تلاش آنها برآورده کردن همه خواستههای دختر و پسرشان یعنی تولههای دوقلو و زیبایی که «هش» و «مش» نام داشتند، بود. در سمت دیگر این جنگل پهناور، خانواده جگوار زیبا و قدرتمندی با تک فرزند دخترشان که اسمش «الی» بود، زندگی میکردند. این پدر و مادر هم مانند خانواده خرس عینکی پیوسته بهدنبال مهیاکردن بهترین چیزها برای الی بودند. اما روزی سرنوشت، پس از برخورد پدران آنها اتفاق تلخ و شومی برای یکی از این خانوادهها رقم زد.